دستاوردهای معراج پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)
بخشی از اصول و اساس مکتب (ولایت علی علیه السلام)، بیانی از فروع دین(نماز) طرح ریزی سلاله دوازده پیشوای معصوم شیعه( نطفه فاطمه سلام الله علیها) فراهم ساختن مذهبی سهل برای آخرین امت، رفع تکلیف های سخت امت های پیشین از امت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و … از جمله این ره آوردهاست. اکنون به تفضیل، این دستاوردها را باز می گوییم:
ولایت علی(علیه السلام)
امامت در اندیشه اسلامی از جایگاه والایی برخوردار است و رهبری علی(علیه السلام) نیز در مجوعه حقایق الهی از مرتبتی عظیم، رسالت علنی پیامبر با ولایت علوی در می آمیزد و پیامبر در گذرگاه رسالت خود، بارها بِدان تأکید می ورزد. در این مکتب بدون اقرار و اعتقاد به آن هیچ عمل و کار ارزشی نداشته و در پیشگاه خداوند متعال، پذیرفته نیست و منکر آن، در بهشت الهی جایگاهی ندارد. 1
انحراف از این مسیر بود، که در تاریخ اسلام نکبتها به وجود آورد و فسادها گسترد، که اگر چنین نمی شد این همه نابسامانی نیز نبود. چنین موضوعی عظیم و حقیقی فخیم، شگفت نیست، که در آن سیر و سفر ملکوتی عنوان شد و خداوند به رسول گرامیش از آن سخن گوید، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) چگونگی آن را به عنوان ره آوردی از این سفر برای امت بازگوید.
در این سفر از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سوال می شد که چه کسی را وزیر و برادر و وصی خود، کرده ای؟ حضرت در پاسخ از خداوند کسب نظر و تکلیف می کند که به او وحی می شود:
یا محمد:« قد إختَرتُ لَکَ مِن الآدمیین، علی بن ابیطالب. فَقُلتُ إِلهی ابن عَمی؟ فَأَوحی اللهَ إِلَیَّ. یا محمدُ! إِنَّ عَلِیَّا وارثُک و وارثُ العلمِ مِن بعدِک و صاحبُ لوائِک، لواءِ الحمد یومَ القیمه و صاحبُ حوضِک سیحَتی مِن ورودِ، علیه مِن مُؤمِنی أُمَّتُک… یا محمدُ! إِختَرُتُک مِن خَلقی وَ إِختَرُتُ لک وَصیّاً مِن بعدِک وَ جَعَلتُه منک بمنزلةِ هارونَ مِن موسی إِلاّ أَنَّه لا نَبِیَّ بَعدَک و أَلقَیتُ مَحَبَّةَ فی قَلبِک و جعلة انا لِولدِک. فحصةُ بعدَک علی امتِک لِحَقَّک علیهم فی حَیوتِک. فَمَن جَحَدَ حَقَّه، جَحَدَ حَقَّک وَ مَنَ إِبی أَنَّ یُوالیه، فَقَد إِبی أَن یَدخُلَ الجنّةَ… ».
«ای محمد از آدمیان برایت علی بن ابیطالب را برگزیدم، گفتم: خدای من! پسر عمویم را؟ به من وحی فرمود که: ای محمد همانا علی، میراث بر تو است. او دانش را بعد از تو به ارث خواهد برد و هم او پرچمدار تو خواهد بود؛ پرچم حمد را در روز واپسین که روز قیامت است؛ او عهده دار حوض کوثر است که از آن تو است. هر کس از مومنان امتت که وارد آن حوض شود، سیرابش خواهد نمود. ای محمد! من تو را از میان خلائق برگزیدم و برایت بعد از تو وحی نیز، اختیار کردم و او را نسبت به تو چون هارون نسبت به موسی قرار دادم، جز آن که بعد از تو پیامبری نخواهد بود. ولی بعد از موسی پیامرانی آمدند … و محبتش را در قلبت نهادم و او را برای فرزندانت قرار دادم.2
پس حق او بر امت بعد از تو همانند حق تو است بر آنان در حیاتت، پس هر آن کسی که حق او را انکار کند، حق تو را انکار کرده است و آن کس که ولایت او را نپذیرد از داخل شدن به بهشت برین اباء نموده است».
روایت صحیح و روشن است. علی(علیه السلام)، انسان برگزیده ای است که در میان آدمیان به جانشینی و وصایت رسول خدا معرفی و تعیین می شود. اوست که پرچمدار پیامبر خواهد بود تا شروع قیامت. برای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) همچون هارون است از برای موسی. کسانی که مطیع اویند، اطاعت خدا را کرده اند و آنان که آهنگ مخالفت کنند، هیچگاه در بهشت جایی نخواهند داشت. تمامی حقوق پیامبر بر امت وی را داراست. اینها همه شواهدی است بر اثبات ولایت واقعی آن بزرگوار.
شگفتا! ولایت علی(علیه السلام) در شب معراج! و در این سیر و سفر عظیم، نه یکبار که چند بار مطرح است. به هنگام عروج، و در بازگشت و … که نشانگر اهمیت، حساسیت و والایی این جایگاه است و بیانگر استواری حقانیت آن. این اعلام و ابلاغ در این مقدار پایان نمی پذیرد. باید ولایت علوی پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، از پشتوانه دیگر نیر برخوردار شود. از این روی منادیان توحید و فریادگران حق، پیامبران الهی که آزادی انسان و کرامت او را وجهه همت داشتند، اینک در معراج، بر وصایت و ولایت علی(علیه السلام) اقرار و اعتراف می کند. 3
« الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإسْلامَ دِينًا …».
«دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم …». 4
فقال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): «لیلةُ أَسری بی إِلی السماءِ! أَوحی الله عزوجلَ إِلی أَن: سَل مَن أَرسَلنا مِن قَبلِکَ مِن رُسُلِنا عَلی ما بَعَثُوا فَقُلتُ: علی ما بَعَثتُم؟ فقالوا: علیُ نُبوَّتِک و ولایةِ علی بن ابیطالب و الائمه منکما… ».
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« شب هنگام که به آسمان ها برده شدم خداوند، به من وحی کرد که از پیامبران و رسولان پیش از خود سوال کن که بر کدامین محور مبعوث شدید؟ گفتم: (سوال را مطرح کردم)…؟ گفتند: بر پیامبری تو ولایت علی(علیه السلام) فرزند ابوطالب و امامانی که از شمایید….». 5
بنگرید! این شما امت محمد نیست، که باید بر ولایت علی(علیه السلام) اقرار و اعتراف کند و آن را پذیرا باشد نه تنها امت و رهروان پیامبران، بلکه رسولان و پیشوایان و فرستادگان الهی نیز بر این عقیده راستین پایبند و استوارند. در اسناد و اخبار این سفر، همه جا سخن از علی(علیه السلام) است.
وجوب نمازهای روزانه
نماز استوانه دین و برترین نهاد در اسلام و بهترین عمل انسان مسلمان است، تا بدان جا که اگر در پیشگاه الهی پذیرفته شود، دیگر اعمال مسلمانان نیز پذیرفته خواهد شد و اگر پذیرفته نشود دیگر اعمال نیز از ارزش برخوردار نخواهد بود.
«نماز» از دستاوردهای گرانبهایی است که در سفر آسمانی به رسول الله و امتش واجب گردید. روایات متواتری که جریان معراج را گزارش کرده و نیز روایاتی که وجوب و چگونگی نماز را تعیین کرده اند، گویای این حقیقت هستند. از جمله روایاتی که امت جامع که به بیان و شرح معراج پرداخته است:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از دریافت دو فضیلت عظیم( کلمه «لا حول و لا قوة الا بالله … » و دعایی که به خواندنش در مسجدها و شبانگاهها تعلیم داده می شود) أَلّلهمَّ ان طلفی أَصبَحَ مستجیراً بِعَفوِک وَ ذنبی أَصبَحَ مستجیراً بِمَغفَرتِک و ذِلیّ أصبَحَ مستجیراً بِعِزَّتِک وَ فَقری أَصبَحَ مستجیراً بِفِنَا وَ وَجهی الباقی(در سخنرانی «الفانی» آمده) مستجیراً بوجهِک الدائِم الباقی الذی لا یُفنی».
و شنیدن اذان توسط فرشته ای از فرشتگان مقرب و … این گونه مورد ندای الهی واقع می شود:« إِنّی قَد فَرَضتُ عَلی کُلِّ نَبِیٍّ کان قبلَک خمسین صلاةً وَ فَرضتُها علیک وَ علی أُمَّتِک. فقِم بها انت أُمَّتَک … ». 6
«بر پیامبران پیشین، پنجاه نماز را واجب کردم و بر تو و امتت نیز همان را فرض کردم. پس آن را در میان امتت به پا دار».
« پیامبر! بر هر رسول پیش از تو، پنجاه نماز واجب گردید، که آنان بر خواندن و اقامه آن وظیفه داشتند اکنون بر تو و امتت نیز، انجام این تکلیف و عمل لازم است و این تکلیفی است بر تمامی رسولان و امت هایش. پس در میان امت خویش بر انجام آن اهتمام و آنان را بر انجامش راهبر و هادی باش».
پیام روشن و صریحی است. این نمونه ای است از روایات بسیاری که با چنین مضمونی در منابع فر یقین وجود دارند که اینک برای جلوگیری از گسترش بحث به یکی از آن ها اشاره می کنیم و به منابع دیگر اشاره خواهیم کرد.
در بیان دیگری از موسی بن جعفر(علیه السلام) نیز به این مطلب اشاره شده است. امام(علیه السلام)در پاسخ کسی که که از وی سوال می کند، چرا و چگونه در هر رکعتی از نماز دو سجده واجب است؟ فرمودند:« اذا سألت عن شیء ففرغ قلبک لتفهیم. ان اول صلوة صلاها و رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) انما صلاها فی السماء بین یدی الله تبارک و تعالی …». 7
«… هرگاه از مجهولی سؤال داری، قلبت را آزاد کن تا پاسخ را درک کنی. نخستین نمازی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به جای آورد در آسمان، در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی … بود».8
پرسشگر! اگر جویای حقیقت هستی، خود را از هرگونه پیشداوری ها و وسوسه ها و اطلاعات دروغین جدا کن و آماده باش تا پاسخ آن را برایت بگویم: نخستین نماز که رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) اقامه کردند، در سفر آسمانی و در پیشگاه خداوند متعال بود، زیرا به او دستور داده شد که نخست وضو بگیر، آنگاه بایست و نمازت را آغاز کن. پیامبر چنین کرد.
پیام آمد که بخوان. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين … آنگاه فرمان رکوع آمد که محمد به رکوع رفت. در رکوع سه بار فرمود: سبحان ربی العظیم و بحمده، پس از آن برخاست. به وی گفته شد: ای محمد! برای پرودگارت سجده کن. رسول خدا به سجده رفت. ای محمد بگو: سبحان ربی الاعلی بحمده، پیامبر سه بار گفتند. برخیز و بنشین. رسول خدا سر از سجده برداشت و نشست. در این هنگام عظمت و جلال«رب» را به یاد آورد. به سجده افتاد». 9
این گونه بود که در هر رکعت دو سجده تعیین شد، زیرا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در هر رکعت دو سجده به جای آوردند.
پنج نماز یا پنجاه نماز:
به راستی بر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و امتش پنجاه نماز واجب گردید و تغییری در آن روی نداد. اگر چنین است پس چرا در برخی روایات دارد که «لما عرج برسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) نزل بالصلوة عشر رکعات، رکعتین، رکعتین». 10
یعنی،در معراج رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) پنج نماز (دو رکعتی) واجب گردید. که در این صورت، مخالف وجوب پنجاه نماز می باشد. حقیقت همان است که در این روایت آمده است، ولی نه به این معنا که روایت پیشین (که پنجاه نماز را واجب می دانست) خلاف واقع و حق است، بلکه در هر دو دسته روایات از نظر دلالت خدشه ای نیست. زیرا نخستین بار پنجاه نماز را برای امتش می نمایند که این درخواست مورد قبول واقع می شود و بر امت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) پنج نماز دو رکعتی واجب می گردد.
اینک روایت را بنگرید: و قال الصادقُ(علیه السلام):« إِنَّ رسولَ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لَمّا أَاسری به أَامرَه ربِه بخمسین صلاةٍ مَرَّ علی النبیینَ نَبِیًّ نَبِیٍّ لا یَسأَلونَه, عَن شیءٍ خفیٍّ إِنتَهی إِلی موسی بن عمران(علیه السلام) فقال:« بِأَیٍّ شَیءٍ أَاُمُرک رَبُّک؟». فقال:«بخمسین صلاةِ». فقال:« أَسأَلُ رَبُّک التخفیفُ فإِنَّ امَّتَک لا تطبیقَ ذلک». فَسَأَل رَّبه … فَخَفَّفَ عنه فَجَعَلَها خمسآ… و قال رسولُ الله(صلی الله علیه و آله و سلم) جَزَی اللهُ موسی بن عمران عَن أُمَّتی خیراً … ». 11
امام صادق(علیه السلام) فرمود:« چون پیامبر را به آسمان سیر دادند خداوند او را به پنجاه نماز مأمور ساخت. پس به یکایک پیامبران مرور کرد و آنان از حضرت پرسش نمی کردند، تا آنکه به موسی بن عمران رسید. موسی از آن حضرت پرسید: « خدایت تو را به چه مأمور کرد؟» حضرت فرمود:«به خواندن پنجاه نماز». موسی گفت:« از خداوند تخفیف بخواه تا تخفیف دهد که امت تو توانایی آن را ندارند». پس حضرت از خداوند خواست. خدای سبحان بر او تخفیف داد و پنج نماز را فرض کرد و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خداوند به موسی از جهت امتم، جزایی خیر دهد … ».
بنابراین هر دو دسته روایت، گویای یک حقیقت است و آن وجوب پنج نماز در سفر آسمانی (معراج) رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم).
فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
بانوی بزرگ اسلام و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) یکی از بزرگترین دستاوردهای معراج پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد. این انسان بی نظیر در میان زنان جهان موجودی بهشتی بود، چنانکه هرگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) اشتیاق استشمام بوی بهشت را داشتند فاطمه زهرا(صلی الله علیه و آله و سلم) را می بوییدند. 12
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در معراج خویش، به بهشت وارد می شدند، بهشتیان غذایی را به ایشان هدیه می نمایند که حضرت آن را تناول می کنند. این غذا به صورت همان انسانی تبدیل می شود که سال ها بعد، فاطمه (سلام الله علیها) نام گرفت. در برخی از روایات، این غذای بهشتی را خرما گفته اند. اکنون به مطالعه این روایت می پردازیم.
دَخَلَت عایشةُ علی رسولِ الله(صلی الله علیه و آله و سلم) و هو یُقبَلُ فاطمةُ فقالت له:«أَتُحِبُّها یا رسولَ الله؟ قال:« أَمّا وَللهِ لو عَلِمتَ حُبّی. لَها زَدَدتَ لها حباً. أَنَّه لها عرجُ بی إِلی السماءِ الرابعةِ … فَلَمّا صِرتُ الی الحُجبِ، أَحَدُ جبرئیل(علیه السلام) بِیَدی فَأَدخِلنی الجنةَ ثم نقدمت امامی فاذا انا بر حلب الین من الزبدو الطیب رابحه من المسک واحلی من العسل فاذت رطبه فاکلتها فتحولت الرطبه، نطفه فی صلبی، فلما ان هبطت الی الارض واقعت خدیجه فحملت بفاطمه حوراء انسیه فاذا اشتققت الی الجنه شممت رایحه فاطمه (سلام الله علیها)». 13
عایشه به حضور رسول خدا آمد، در حالی که حضرت، دخترش فاطمه را می بوسید. عایشه به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) گفت:« ای پیامبر فاطمه را دوست می داری؟ حضرت فرمود: به خدا سوگند اگر از علاقه ام به او آگاه گردی، محبتت را بر او می افزایی. (پس فرمود): چون در شب معراج به آسمان چهارم بالا رفتم … و در حجاب های (نور) قرار گرفتیم. جبرئیل دستم را گرفت و مرا داخل بهشت نمود. پس چیزی را در برابرم نهاد. چون نگاه کردم خرمایی تازه را که نرمتر از ذبر و خوشبوتر از مشک و شیرین تر از عسل بوده مشاهده کردم یکی را برگرفتم و خوردم. پس آن خرما در وجودم به نطفه ای تبدیل گشت. هنگامی که به زمین فرود آمدم با خدیجه هم بستر شدم که او به فاطمه حوراء انسیه باردار و حامله گردید. هرگاه مشتاق شوم بوی خوش را می بویم».
کلام روشن و صریحی است، به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خرمایی بهشتی عرضه می گردد و خرما خورده می شود، نطفه به وجود می آید انتقال انجام می گیرد. دوران حمل آغاز می شود و مائده ای بهشتی، یکی دیگر از ره آوردهای بسیار باعظمت، بنا نهادن. سلاله یازده پیشوای معصوم اسلام؛ انسان هایی که در تاریخ جز رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) و علی بن ابیطالب(علیه السلام) نظیر و مانندی برای آنان نبوده و نخواهد بود. پرچمدارانی که هدایتگر واقعی انسان ها و بشریتند. اسوه هایی که در تأسی به آنان، هیچ گاه زیان و خسرانی وجود ندارد. خلیفه های به حق و راستین رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) انواری که در معراج پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نمایانیده و نشان داده شدند. 14
دستاوردهای معراج بیش از آن است که گفته اند، لکن برای پرهیز از الاله کلام، دامن سخن را بر می چینم.
———————————————————–
1.عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثفلین، ج3، ص123.
2.عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج3، ص 123.
3. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج6، ص318، ج18، ص399.
4. مائده/3
5. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج18، ص297.
6. محسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج3، ص175. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج18، ص230. سید محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج3، ص16.
7. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج18، ص 297 و 335.
8. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج18، ص367. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج3، ص127.
9. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج18، ص367. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج3، ص127.
10. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج3، ص114.
11. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج3، ص112.
12. محمد بن علی ابن بابویه، علل الشرایع، ج1، ص184.
13. محمد بن علی ابن بابویه، علل الشرایع، ج1، ص184.
14. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج3، ص120.
نوشته شده توسط معصومه ربانی