امتحان های الهی
سختی و گشایش الهی هر دو برای امتحان ما است.
قرآن کریم ضمن بیان یکی از امتحان های الهی بر اقوام و تمدن های گذشته می فرماید: « وَ ما اَرسَلنا فِی قَریَهٍ مِن نَبِیٍّ اِلا اَخذنا اَهلَها بِالبَأساءِ وَالضَّراءِ لَعَلَّهم یَضَّرَّعونَ؛ ثُمَّ بَدَّلنا مَکانَ السَّیه الحسنهَ حتی عَفوا وَ قالُوا مَسَّ آبائنا الضَّراءُ وَ السَّراءُ فَاَخَذناهُم بَغتَهً وَ هم لا یَشعرونَ؛ در هیچ شهر و تمدنی رسولانی نفرستادیم، الا این که اهل آن جا را به سختی و رنج گرفتیم، شاید که تضرع و زاری کنند، سپس جای سختی(بدی) را با نیکویی و آسایش عوض کردیم تا برآسودند و گفتند همانا پدران ما را رنج و سختی رسیده، پس آنان را به طور ناگهانی برگرفتیم ، در حالی که نمی دانستند و متوجه نبودند».(اعراف /94و 95).
دقت در این دو آیه شریفه نکته ی لطیفی را آشکار می سازد و آن، این که چه سختی و رنج اولیه و چه گشایش و آسودگی بعدی هر دو برای افتنان و امتحان الهی است و نباید از اولی بر آشفت و جزع و فزع کرد و نباید به دومی دل خوش داشت و احساس بی نیازی کرد. آن هنگام که خداوند بر قوم و جماعتی سخت می گیرد، می خواهد که آنان با تضرع خویش رو به سوی خدا کنند و آن موقع هم که رفاه و گشایش می دهد، می خواهد حجّت را بر آنانی که در آن سختی ها رو به جانب او نکردند، تمام کند و خوب که خوردند و خوابیدند و کیف کردند و از خدا غافل شدند، ناگهان بانگی بر آید خواجه مُرد! بگیردشان و از صحنه ی زندگی بیرونشان ببرد تا در عالم برزخ منتظر دوزخ شوند.
رگ رگست این آبِ شیرین و آب شور در خلایق می رود تا نفخ صور ( مثنوی، دفتر اول، بیت 751)
اما درباره سختی ها و گشایش های زندگی که همه از جهت ابتلاء و امتحان ما اولاد آدم است، این بیان شیرین مولوی را بشنوید که می فرماید:
ای بسا کارا کا اول صعب گشت بعد از آن بگشاده، سختی گذشت
بعد نومیدی بسی اومیدهاست از پس ظلمت بسی خورشید هاست ( مثنوی، دفتر سوم، ابیات 2925و 2926).