ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه
بسم ربّ الحسين…
تاريخ بشر شاهد وقايع، اتفاقات و جريانات متعددي است كه بسياري از آن ها درس آموز بوده، صفحات طلايي ماندگاري را رقم زدند و نيز از فجايعي پرده بر مي دارد، وجود يافته از انسان هايي كه تن به ذلت داده و مصداق « أُولَئِكَ كَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ »( اعراف، آيه 179) گرديدند.
تاريخ عظيم بشر خليفه الله، گواه انسان هايي است كه روح خويش را به بند حاكميت غرائز و شهوات كشانده، مصيبت هاي بسياري را به جامعه بشري تحميل نمودند. در مقابل، گزارشگر انسان هايي است كه جسم خويش را در پاي عظمت روح بزرگشان ذبح نموده تا جايگاه رفيع خليفه اللهي را ترسيم نمايند.
بزرگترين گزارش تاريخي كه از تقابل اين دو گروه حكايت مي كند در واقعه عاشورا محقق شده است؛ واقعه اي كه تنها يك بار در تاريخ بشر اتفاق افتاده و دانشگاهي عظيم با آموزه هايي بزرگ تأسيس نمود، كه دُرهاي عظيم معرفت را به طالبان حقيقيش عرضه مي دارد.
بيرق هاي سياه عزاداري محرم ، شايسته است تا با قلم محققان و سخن مبلغان آگاه توأم گردد، تا حقايق طلايي اين واقعه انسان ساز، همه عصرها و نسل هاي بشري را در برگيرد؛ چرا كه بيرق هاي سياه خالي از معرفت، خود، معرفت سوز خواهند بود.
اولين آموزه اين حركت عظيم، حفظ اسلام تا پاي جان است كه مرزهاي امربه معروف و نهي از منكر را در مي نوردد و حتي شرط تأثير را بي اثر مي سازد؛ چرا كه تأثير اين حركت اگر چه ستمگران ظلم پيشه را در بر نگرفت، اما تماميت تاريخ بشر تا امروز را تحت تأثير عظمت خود ساخت.
دومين آموزه، سربلندي در آزمون الهي است، كه در واقعه عاشورا صبري ايوب وار مي طلبيد. اگر تقدير الهي بر اين تعلق گرفت كه ذبح اسماعيل در مرحله اول متوقف شود. اين تقدير در عاشورا به گونه اي رقم خورد كه نيزه ها و شمشيرها گلوگاه دو اسماعيل را نشانه گيرند و اين دو در پيش چشمان پدر، در خون خويش غلطيده، راضي به رضاي پرودگار باشند.
ديگر آموزه اين دانشگاه انسان ساز، آزادگي و مبارزه با ظلم و ستمي است كه فضاي حاكم بر جامعه را خوفناك و دردناك ساخته بود. خصوصيت ويژه اين آزادگي و ظلم ستيزي ، وجود قهرمانان بزرگي است كه اگر چه در عده محدود، ليك مجهز به ارواحي بزرگ بوده كه بي ترديد قله نشين معرفت الهي گشتند. ظاهر اين داستان گرچه حكايت گر شكستي تلخ براي قهرمانان آن است، اما گذر زمان پرده از حقايق برداشته، پيروز اين رويارويي را قبله گاه مجاهدان راه حق ساخت.
يكي ديگر از آموزه هاي عاشورا، طلب آب هدايت است، نه سراب پرفريب؛ آبي كه انفاس پاك و مطهر عاشوراييان را سيراب كرد؛ انفاسي كه به جهت اطاعت از ولي خدا مسير حق را يافتند و با علم، گام در اين مسير سخت گذاردند و مصداق« يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً »(فجر، آيات 27-28) قرار گرفتند و متنعم از وعده الهي كه « فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي »(فجر، آيات 29-30) شدند.
در هر نگاه عبرت آموز به جلوه هاي قيام عاشورا، درس هايي نوين نمودار مي گردد كه بشر متحير در هر زمان را از سرگرداني رهايي بخشيده و راه سعادت و نجات را به او بنمايد و اين است راز ماندگار سخن بزرگ مردي كه براي بشريت در هماره تاريخ فرمود:« ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه»( اعلام الوري، طبرسي، ص 400)