اَبدال
اَبدال
جمع بَدل يا بديل به معناي جانشينان است.اين تعبير را در مورد جمعي از بندگان صالح خدا به كار مي برند كه در ميان اولياء، داراي مرتبتي مخصوص بوده اند، و مي گويند: جهان از وجود آن ها خالي نمي ماند، و چون يكي از آن ها بميرد، خداوند ديگري را جايگزين وي مي سازد.
دهخدا گفته:« ابدال، عده اي معدود از صلحا و نيكان و بندگان خالص خدايند كه شمار آنان هفت يا هفتاد نفر است و گويند: زمين از وجود آن ها خالي نمي شود و جهان بديشان برپا است و چون يكي از آن ها بميرد، خداي تعالي ديگري را به جاي او برانگيزد، اين قوم بدانچه خداي از رازها در حركات و منازل كواكب نهاده، عارفند».
در وصف آنان آمده كه آنان كساني اند كه داراي نيت هاي پاك و طبع سخي و خوي نيك اند و همواره به خيرخواهي مسلمانان بپردازند، و آنان معدن و منشأ بركات و خيرات زمين اند و چون يكي از آنان برود، ديگري جايگزين او گردد.(كنزالعمال ، ج12، ص188)
ابدال در روايات عامه از نظر عدد و نيز از حيث محل و مكان، مختلف امده كه در بعضي احاديث، سي و در برخي چهل و در برخي ديگر شصت ذكر شده، چنان كه در بعضي از آن ها آمده كه آنان در شام اند و در بعضي عراق و شام و در برخي يمن ذكر شده است.( كنزالعمال، ج12، ص 188).
و اما در روايات معتبره شيعه از ابدال ذكري نشده. فقط از خالد بن هيثم فارسي كه از حيث وثاقت مجهول الحال است آمده كه وي از حضرت رضا عليه السلام پرسيد: مردم بر اين عقيده اند كه در زمين، ابدالي وجود دارند، اين ها كيانند؟ حضرت فرمود: راست مي گويند. ابدال اوصيايند كه خداوند چون انبياء را از زمين برداشت، اين ها را بدل آنها قرار داد.( سفينه البحار، ماده بدل.) در مجمع البحرين آمده كه ابدال قومي باشند كه خداوند، زمين را به وجود آن ها استوار دارد و آن ها هفتاد نفرند. چهل نفرند. چهل تن آنها در شام و سي نفر ديگر در جاهاي ديگرند؛ چون يكي از آن ها بميرد، فرد ديگري به جاي او بيايد.( مجمع البحرين، ماده بدل)
در بحارالانوار نيز آمده است كه : از ياران حضرت مهدي عج الله تعالي فرجه الشريف در شام هستند كه هنگام ظهور حضرت، خود را به مكه مي رسانند و با آن حضرت بيعت مي كنند.( بحارالانوار، ج52، ص347.