بي تو
18 مهر 1392 توسط مظلومی
بي تو
دلم قرار نمي گيرد از فغان، بي تو
سپندوار زكف دادم عنان، بي تو
زتلخكامي دوران نشد دلم فارغ
زجام عيش لبي تر نكرد جان، بي تو
چون آسمان مه آلوده ام زتنگدلي
پر است سينه ام از اندُه گران، بي تو
نسيم صبح نمي آورد ترانه ي شوق
سر بهار ندارند بلبلان ، بي تو
لب از حكايت شب هاي تار مي بندم
اگر امان دهم چشم خونفشان، بي تو
چو شمع كشته ندارم شراره اي به زبان
نمي زند سخنم آتشي به جان، بي تو
زبيدلي و خموشي چو نقش تصويرم
نمي گشايدم از بي خودي، زبان، بي تو
از آن زمان كه فروزان شدم زپرتو عشق
چو ذرّه ام به تكاپوي جاودان، بي تو
عقيق صبر به زير زبان تشنه نهم
چو يادم آيد از آن شكّرين دهان، بي تو
گزاره ي غم دل را مگر كنم چو امين
جدا از خلق به محراب جمكران ، بي تو
حضرت آيه الله سيد علي خامنه اي