راه ناتمام 31 شهریور 1392 توسط مظلومی راه ناتمام (قيصر امين پور) آن روز بگشوده بال و پر با سر بسوي وادي خون رفتي گفتي ديگر به خانه باز نمي گردم امروز من به پاي خودم رفتم فردا شايد مرا به شهر بيارند برروي دست ها ام حتي ترا به شهر نياوردند گفتند چيزي از او به جاي نمانده است جز راه ناتمام مطلب قبلیمطلب بعدی