زُهَيربن قين
زُهَير بن قين
زهيربن قين نمونه اي تاريخي از تحول روحي، لبيك به نداي حضرت حق و در نتيجه زيباترين انتخاب است. از اين دست تحولات در افراد بشر در طول اعصار و قرون بي شمار روي داده است، به طوري كه انسان از يك شخصيت به شخصيت ديگر تحول يافته و مس وجودش در سايه كيمياگري هم چون سيدالشهدا، به زر تبديل شده است.
هر ندايي كه ترا بالا كشيد آن ندا مي دان كه از بالا رسيد
زهير از مرداني بود كه نه تنها با اهل بيت پيامبر و دودمان علي عليه السلام رابطه حسنه اي نداشت، بلكه مي توان گفت تقريباً داراي افكار انحرافي هم بود. اما تاريخ مي گويد: هنگامي كه حسين عليه السلام به نينوا مي رفت، زهير را به چادر خود دعوت كرد. او ابتدا نمي خواست در قضاياي عاشورا شركت داشته باشد، ولي وقتي به چادر امام رفت، چند كلمه با ايشان سخن گفت، دست از جان شست و همراه حضرت رهسپار ديار خونين نينوا گشت. البته همسر زهير در اين انتخاب و لبيك نقش مهمي داشت. آري همواره يك مقتضاي دروني لازم است تا اين انگيزه ها بتوانند در روح انسان كارگر افتاده، انقلاب و تحولي ايجاد نمايند.
چون ذره اوفتاده بُدم پيش آفتاب اكسير عشق بر دلم افتاد زر شدم(سعدي)
آن جا كه امام حسين عليه السلام به ياورانش فرمود برخيزيد و در تاريكي شب از اين بيابان مرگ زا كه بوي خون از هم اكنون فضايش را گرفته است بگريزيد، پاسخ زهيربن قين اين بود كه اي حسين! دلم مي خواهد در راه تو كشته شوم، بار ديگر زنده گردم و كشته شوم و هزار بار تلخي طعم مرگ را بچشم تا خداوند گزند اين حادثه را از وجود تو دور سازد!
مولوي درباره اين تحولات روحي مي گويد:
اي برادر، عقل يك دم با خود آر دم به دم در تو خزان است و بهار
موج هاي تند درياهاي روح هست صد چندان كه بد طوفان نوح
موج لشكرهاي احوالت ببين هر يكي با ديگري در جنگ و كين 1
———————–
1. شرح مثنوي، محمد تقي جعفري، ج6، ص418