شاخص تربيت ديني (كرامت انساني )
شاخص تربيت ديني ( كرامت انساني )
يكي از پايه اي ترين شاخص هاي تربيت ديني، شاخص كرامت انساني است. كرامت كه در لغت از آن به بزرگي و بزرگواري تعبير گرديده، آن است كه آدمي از منظر ذاتي و از حيث كيفيت خلقت، داراي شأني بزرگ و منزلتي رفيع است و هم از اين روست كه از او به عنوان اشرف مخلوقات و بهترين آفريده حضرت حق و گل سرسبد هستي ياد شده است.
خداوند متعال در اين باره در سوره ي اسراء ، آيه ي 7 مي فرمايند: « لَقَد كَرَّمنا بشني آدَمَ و حَمَلناهُم في البَّرِو البَحر و رَزَقناهُم مِنَ الطيّباتِ و فضَّلناهم علي كَثيرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضيلاً. » همين تاج كرامت است كه سر انسان را در ميان سرهاي همه ي مخلوق هاي ديگر، سرافرازتر و فضيلت او را بر ديگران افزونتر مي سازد.
اساساً در منطق قرآن، انسان ؛ بزرگ، ويژه و قابل احترام است . انسان در نهاد خود مفتخر به بهره مندي از روح خداوندي است ؛ « نَفَختُ فيهِ مِن رُوحِي » ( حجر / 29 ) و به واسطه آن كه شاهكار عظيم خلقت است، در مقام مقايسه با ساير مخلوقات ، موجب تفاخر خالق هستي گرديده ؛« فَتَبارَكَ اللّهُ أَحسَنَ الخالِقِينَ » ( مؤمنون / 14) .
مسجود ملايكه مقرب الهي گشته است؛ « فَسَجَدَ الملايكَةُ كُلُهُم أَجمَعُون » ( حجر / 30 ). و پس آن گاه به مقام جانشيني خداوند بر روي زمين نايل آمده، « و إذ قالَ رَبّكَ لِلملايكَة إِنّي جاعِل فِي الاَرض خَليفَة » ( بقره / 30 ). در حقيسقت، تكريم حقيقي خداوند در حق انسان به اين است كه وي را براي خود آفريد. به تعبيري، فخر انسان در بندگي خداوند نهفته است، هم چنان كه عزّت او به ربوبيّت الهي وابسته است. همين فخر و عزّت كه مايه ي مباهات آدمي است در بيان تكريم و كرامت او بس است.
در نگاه اسلام، برخلاف برخي مكاتب مادي، انسان موجود بد نهادي كه در سرشت او آدم كشي نهفته باشد، نيست؛ و نه آن گونه كه مسيحيت تحريف شده مي پندارد، شيطان زاده اي نيست كه به هنگام تولد، با غسل تعميد از گناه نخستين پاك شود. اسلام آغاز انسان را از خداوند دانسته و فرجام او را نيز وصول به حضرتش مي داند؛ « إِنّا لِلّه و إِنّا إِلَيهِ راجِعُون »( بقره / 156 ) و برخلاف پندار افلاطون و ارسطو، فيلسوفان برجسته غرب ، سرانجام محتوم انسان را بردگي نمي داند. .
در فلسفه تعليم و تربيت اسلامي، انسان به حكم فطرت خود، خدا پرست بوده؛ « فَطَرَهُ اللّه الّتي فَطَرَ النّاس عَليها » (روم / 30 ) و نه تنها آن گونه كه طبيعت گرايان غربي پنداشته اند، مقهور طبيعت نيست كه بالعكس طبيعت مسخّر او بوده است؛ « وَ سَخَرَ لَكُم ما فِي السَمواتِ وَ ما فِي الاَرض جَميعاً مِنهُ إنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يَتَفَكَّرون » (جاثيه / 13 ).
از منظر اين مكاتب؛ در واقع، اين طبيعت است كه اقتضا كرده است انسان اينگونه بخواهد يا آنگونه بپسندد، نه انسانيت انسان. اگر هم عنوان انسانيت انسان به كار گرفته مي شود، منظور انسانيّتي است كه خاستگاه و مهد و پرورش بالإصا له ي طبيعت است. با اين بيان، گوهر وجود انساني در حصر تنگناي جبر طبيعي و قهر و غلبه طبيعت گرايي، درمانده و اتوان است و هيچ اراده، تدبير و مديريتي از جانب انسان بر او اعمال نمي شود.؟{1}
پس با نظر به شاخص كرامت ذاتي انسان كه به تمامي آدميان اختصاص دارد، بايد در نخستين گام از كار تربيت ديني؛ به كرامت انساني توجه ويژه اي معطوف داشت؛ چرا كه در سايه ي اين نوع تللقي از آدمي، قطعاً نوع رفتار مربي با كودكان و نوجوانان متفاوت خواهد بود.
در واقع تكريم منزلت، موجب ايجاد امنيّت در فرد مي گردد و در روابط انساني، روحيه ي اعتماد متقابل ايجاد مي كند و در سايه ي چنين اعتمادي، مناسبات انساني توسعه مي يابد و امكان اقدام به امر تربيت مهيّا مي گردد. تكريم منزلت، موجب مصونيت فرد در برابر لغزش هاي اخلاقي مي گردد و زمينه هاي اعتماد به نفس را در افراد فراهم مي سازد. به تحقيق ، چنين فضايي بستر مناسبي فراهم خواهد آورد تا مربي بتواند به امر تربيت ديني اهتمام ورزد. {2}
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
_ قرآن كريم
1 _ رهنمايي، سيد احمد، درآمدي بر فلسفه تعليم و تربيت، قم، انتشارات مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خخميني (ره)، 1388.
2 _ كشاورز، سوسن، فصلنامه ي تربيت اسلامي، شماره ي 6، سال سوم، پژوهشگاه حوزه ودانشگاه.
گرداوري شده توسط فهيمه تيموري طلبه سطح 2.