مدرسه علمیه قدسیه بهشهر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شهادت حضرت فاطمه سلام الله عليها

03 اسفند 1394 توسط مظلومی

شهادت فاطمه زهرا (س)
: دورانى كه فاطمه زهرا (س) پس از پيامبر اكرم (ص) سپرى كرد، بسيار سخت و هولناك بود، او يكّه و تنها در برابر تند بادهاى سهمگين ايستاد و حتّى امام على (ع) قهرمان شكست ناپذير و استوانه محكم اسلام نيز به جهت موقعيّت خاصّ آن دوران نمى‏توانست در كنار فاطمه (س) در اين مقاومت شركت كند، بنا بر اين فاطمه زهرا (س) در حالى كه فقط 18 بهار از عمرش مى‏گذشت پايمردانه به مقاومت ايستاد و على (ع) را به مبارزه مى‏طلبيد.
بعد از وفات رسول خدا (ص) زمانى كه حضرت امير (ع) در حال كفن و دفن پيامبر (ص) بود توطئه چينان در طلب مقام و رياست در سقيفه اجتماع كردند و به بهانه جوانى على (ع) و عدم پذيرش مردم، خلافت را از محور آن خارج كرده و با ابو بكر بيعت نمودند، آنگاه به عنوان نخستين اقدامات كينه‏جويانه و براى آنكه جناح على (ع) از نظر مالى در مضيقه باشد با ساخت حديثى مجعول مبنى بر اينكه پيامبران ارث نمى‏گذارند! فاطمه (س) را از ميراث باارزش پدر يعنى منطقه فدك و در آمدهاى‏ حاصله از آن منع كردند، فاطمه زهرا (س) به آسانى تسليم شرايط نشد و در حالى كه دست امام حسن مجتبى (ع) را در دست داشت به نزد ابو بكر شتافت و با بيان آتشين و رساى خود او را محكوم كرد، امّا ابو بكر باز هم از تسليم فدك خود دارى نمود، در باز گشت فاطمه زهرا (س) از سر اندوه و مبارزه‏طلبى على (ع) را به يارى فرا خواند و فرمود: اى پسر ابو طالب! چه شده كه مانند جنين در پس پرده نشسته‏اى و چون متّهمان خانه‏نشين‏شده‏اى؟ اكنون مى‏بينى كه پسر ابى قحافه ميراث پدرم و معونت فرزندانم را به ستم از من ستانده و آشكارا به دشمنى با من بر خاسته است، اكنون كه انصار يارى خود را از من دريغ داشته و مهاجرين از ما بريده‏اند و ساير مردم چشم خود را بسته‏اند، با دلى لبريز از خشم و كينه از خانه بيرون شدم و شكست خورده و نااميد باز گشتم، اى كاش پيش از اين ذلّت و خوارى مرده بودم.
امير مؤمنان در حالى كه سعى مى‏كرد، فاطمه زهرا (س) را دلدارى بخشد، فرمود: اى دختر برگزيده جهانيان و اى باز مانده پيامبر (ص) از عتاب باز ايست، چون من در دينم ناتوان نشده‏ام، بدان آنچه خداوند برايت فراهم ساخته بهتر است! و آنگاه فاطمه زهرا (س) فرمود: خداوند براى من كافى است و او بهترين وكيل است.
در روايتى ديگر نقل شده وقتى فاطمه (س) امير مؤمنان را به مبارزه و مقاومت طلبيد و فرمود: تو همان كسى هستى كه اگر همه عرب با شمشيرهاى آخته به سويت هجوم مى‏آوردند، هرگز روى بر نمى‏گرداندى، پس چه شده كه اكنون خانه‏نشين شده‏اى؟! امير مؤمنان شمشير خود را برداشت و به سوى درب خانه رفت، در همين لحظه بانگ اذان بلند شد، امير مؤمنان روى خود را به سوى زهرا (س) بر گرداند و فرمود: اگر دوست مى‏دارى باز هم اين بانگ اذان بلند باشد، بدان كه رسول خدا (ص) مرا مأمور به صبر نموده است و پايدارى اسلام در گرو همين صبر خونبار من است، آنگاه فاطمه (س) شمشير را از دست على (ع) گرفت و مانع از رفتن آن حضرت شد.
امّا خود لحظه‏اى از رسوا كردن قدرت طلبان توطئه‏گر دست برنداشت و تا زمان شهادت با هر وسيله ممكن از حقّ دفاع كرد.
در كتاب عقد الفريد و تاريخ ابى الفداء در ضمن ذكر ماجراهاى بعد از رحلت پيامبر آمده است، چون ابو بكر به خلافت رسيد، على (ع) از بيعت با او خود دارى نمود و به جمع آورى قرآن اهتمام نمود، آنگاه ابو بكر كه تحكيم خلافت خود را در گرو بيعت آن حضرت مى‏ديد، عمر را به جهت بيعت گرفتن از وى به سوى خانه على (ع) روانه ساخت و به او فرمان داد: اگر مقاومت و خود دارى كردند با آنها بجنگ، عمر با شعله آتشى در كف به سوى خانه على (ع) آمد و در نظر داشت خانه را به آتش بكشد، حضرت زهرا (س) مردانه قدم پيش نهاد و فرمود: اى پسر خطّاب، آيا براى به آتش كشيدن خانه ما آمده‏اى؟! عمر گفت: آرى مگر اينكه با آنچه كه امّت بر آن اجتماع كرده‏اند (يعنى خلافت ابو بكر) موافقت كنيد.
آنگاه ضربه‏اى بر پهلوى فاطمه (س) زد كه بر اثر آن جنين شش ماهه آن حضرت سقط شد، در حالى كه عمر فرياد مى‏زد: خانه را با هر كه در آن هست به آتش بكشيد، در حالى كه در خانه جز على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام كسى نبود.
در كتاب (فاطمه زهرا از گهواره تا گور) نوشته علامه سيد محمد كاظم قزوينى، اين واقعه جانخراش را به گونه كاملترى ذكر مى‏كند و مى‏نويسد: فاطمه زهرا (س) پيش از حمله دشمنان به خانه، پشت در خانه بود، در حالى كه سر مبارك خود را با سربندى بسته بود، امّا چادر يا عبايى به سر نداشت، به همين جهت براى آنكه خود را از ديد نامحرمان مخفى نگاه دارد به پشت در خانه پناه برد، و اينجا بود كه در اثر حمله دشمن ميان ديوار و در فشار سختى بر او وارد شد و فريادى از درد كشيد، چرا كه جنين شش ماهه او سقط شده و ميخ در به سينه مبارك او فرو رفته و وى را مجروح ساخته بود.
پس از آن دشمنان، حضرت على (ع) را دستگير كرده و مى‏خواستند او را از منزل بيرون ببرند، با اينكه زهرا (س) از درد به خود مى‏پيچيد و جنين كشته‏شده وى در شكمش متلاطم بود، براى دفاع از حريم ولايت و امام زمان خود، بپا خاست تا مانع از بيرون بردن على (ع) گردد، اينجا بود كه دستور مضروب كردن پاره تن رسول خدا (ص) صادر شد و قنفذ غلام عمر با تازيانه چنان بر بازوى او زد كه تا روز رحلت آثار آن تازيانه مانند دملى چركين بر بازوى مباركش باقى بود ….
پس از اين واقعه جانگداز، دشمنان، على (ع) را به زور به سوى مسجد بردند تا از وى بيعت بگيرند و در آن حال فاطمه زهرا (س) افتان و خيزان بدنبال امام خود روان شد، و چون به مسجد رسيد و على (ع) را در آن حال در محاصره دشمن ديد از درون سينه ناله جانسوز بر كشيد تا امّت را نفرين كند و همان دم بود كه پايه‏هاى مسجد پيامبر
به لرزه افتاد، در همان حال چشم على (ع) به فاطمه (س) افتاد و از مكنونات ضمير او آگاه شد، پس با اشاره به سلمان فارسى ابلاغ كرد تا مانع از نفرين كردن فاطمه (س) شود، پس سلمان به سرعت به نزد فاطمه (س) رفت و او را از طلب عذاب براى امّت مانع شد و به آن حضرت گفت: امير مؤمنان مرا فرستاده تا شما را از نفرين كردن مانع شوم و بگويم شما دختر پيامبرى هستيد كه رحمة للعالمين بود، با همين گفتار سلمان و اشاره ولايى امير مؤمنان خشم فاطمه (س) فروكش نمود، در حالى كه عذاب بسيار به آن قوم نزديك شده بود.
پس از اين واقعه حضرت زهرا (س) به شدّت بيمار شد و در بستر بيمارى افتاد، شيخين (ابو بكر و عمر) كه به مقصود خود رسيده و از على (ع) به زور بيعت گرفته بودند، اكنون براى كسب وجهه و آبروى بر باد رفته خود و شايد هم در جهت توبه! به قصد عذر خواهى از فاطمه (س) خواستند تا به عيادت او بيايند، حضرت على (ع) اجازه ورود آنها را به رضايت فاطمه (س) موكول نمود، وقتى مسأله با دختر پيامبر (ص) در ميان نهاده شد، فاطمه زهرا (س) فرمود: على جان، من به آمدن آنها رضايت نمى‏دهم، امّا خانه، خانه توست، سرانجام با وساطت على (ع) اجازه ورود شيخين از سوى فاطمه (س) صادر شد، امّا بعد از ورود آنها فاطمه زهرا (س) روى خود را از آن دو برگرداند و پس از شنيدن عذر خواهى آنها، فرمود: من از شما مى‏پرسم اگر درست جواب دهيد، آن وقت ملتزم مى‏شوم، شما از پيامبر شنيديد كه فرمود: غضب فاطمه غضب من و غضب من غضب خداست، گفتند: بلى شنيده‏ايم، با اقرار آن حضرت فرمود: خدايا شاهد باش من از اين دو نفر غضبناكم، خداوندا، ميان من و ايشان قضاوت كن كه تو بهترين حاكمانى، با شنيدن اين سخنان آنها برخاستند و رفتند، حال دختر پيامبر (ص) هر لحظه رو به وخامت مى‏نهاد، امّا فاطمه باز هم دست از مبارزه بر نداشت و حتّى مرگ خود را نيز وسيله‏اى براى مبارزه با دشمن قرار داد، به همين جهت زمانى كه مرگ خود را نزديك ديد، قاصدى را در طلب على (ع) فرستاد، وقتى امير مؤمنان (ع) بر بالين فاطمه زهرا (س) حاضر شد، فاطمه فرمود: اى پسر عمو! اينك من مرگ خود را نزديك مى‏بينم و احساس مى‏كنم هر لحظه به پدرم نزديكتر مى‏شوم، اينك مى‏خواهم با تو وصيّت كنم، پس على (ع) بالاى سر زهرا (س) نشست و همه اغيار را از اتاق بيرون كرد، آنگاه فاطمه زهرا (س) فرمود: اى پسر عمو، از آغاز زندگى مشترك از من دروغ و خيانتى نديدى و من هرگز با تو مخالفتى نكرده‏ام، على (ع) فرمود: پناه بر خدا! او به نيكو كارى و پرهيزگارى تو داناتر است، جدايى و فقدان تو بر من بسيار ناگوار است و به خدا سوگند مصيبت رسول خدا بر من تازه شده است و فقدان تو مصيبتى است كه تسليتى براى آن نيست و كمبوديست كه جايگزينى ندارد.
سپس هر دو ساعتى به سختى گريستند و على (ع) سر مبارك زهرا (س) را در آغوش گرفت و فرمود: هر چه مى‏خواهى وصيّت كن و بدان كه من خواست تو را بر خواست خود مقدّم مى‏دارم، فاطمه (س) فرمود: اى پسر عمو! خداوند از سوى من بهترين پاداش را به تو بدهد، به تو وصيّت مى‏كنم، پس از من با امامه دختر خواهرم ازدواج كنى، چون او براى فرزندانم مانند خود من است و مردان ناگزير از اختيار همسر هستند، سپس فرمود: اى پسر عمو، براى من تابوتى فراهم ساز، چون دوست نمى‏دارم هنگام تشييع بدنم آشكار باشد، (و اين تابوتى كه على (ع) براى زهرا (س) ساخت، نخستين تابوتى بود كه در اسلام ساخته شد و پيش از آن ابدا معمول نبود) سپس فرمود: به تو سفارش مى‏كنم كه مرا در شب وقتى كه ديده‏ها آرام گرفته و به خواب فرو رفته‏اند به خاك سپارى، چون نمى‏خواهم هيچ يك از كسانى كه به من ستم كرده و حقّم را پايمال نموده‏اند بر جنازه‏ام حاضر شوند، زيرا آنها دشمن من و دشمن خدا و رسول او هستند، آنگاه به آرامى چشم از جهان فرو بست، سلام خدا بر او و پدرش و شوهر او و فرزندانش.
مدينه يكپارچه ناله و فرياد شد و مردم گروه گروه به سوى خانه على (ع) روان شدند و با گريه و زارى منتظر تشييع جنازه بودند تا بر پيكر پاك دختر رسول خدا (ص) نماز بخوانند، امّا ابو ذر بيرون آمد و خطاب به مردم گفت: اينك برويد، چون تشييع پيكر دختر رسول خدا (ص) در اين شامگاه به تأخير افتاد، مردم برخاستند و به منازل خود رفتند، وقتى پاسى از شب گذشت و مدينه در خواب رفت، امير مؤمنان و حسن و حسين و عمّار و مقداد و عقيل و زبير و ابو ذر و سلمان و بريده و تعدادى از ياران خاصّ آن حضرت، جنازه حضرت فاطمه زهرا (س) را كه توسط على (ع) تكفين و درون تابوت قرار داده شده بود از منزل بيرون آوردند و بر آن نماز خواندند و سپس او را در دل شب به خاك سپردند، امير مؤمنان در كنار قبر زهرا (س) هفت صورت قبر ديگر پديد آورد تا كسى جايگاه حقيقى قبر را نداند، آنگاه على (ع) روى به جانب قبر رسول خدا كرد و فرمود: (درود بر تو اى رسول خدا، از جانب من و دخترت كه زائر توست و در خاك بقعه تو آرميده، همان كه انتخاب شد تا به زودى به تو بپيوندد، اى رسول خدا، امانت تو به سويت باز مى‏گردد، زمين زهرا را ربود، پس از او آسمان و زمين چقدر نازيباست، بعد از او اندوهم جاودانه خواهد شد و شبهايم به بيدارى خواهد گذشت و غم او هيچ گاه از قلبم بيرون نمى‏رود تا آنگاه كه در سراى جاويد به ديدار شما بشتابم، بزودى دخترت تو را از ستمهاى امّت آگاه خواهد ساخت، خداوند در اين باره داورى فرمايد كه او بهترين داوران است).
بدينسان زهرا (س) پرچمدار مبارزه‏اى شد كه همواره تا قيام مهدى فاطمه (عج) در اهتزاز خواهد بود و شراره آن هرگز به خاموشى نخواهد گراييد.
امّت اسلام امروز بيش از هميشه به احياء ياد آن حضرت و ادامه مبارزه او نيازمند است و بر زن و مرد مسلمان واجب است كه زهرا (س) را نمونه و مقتداى خود در اين مسير قرار دهد.
________________________________________
جزائرى، نعمت الله بن عبد الله - مشايخ، فاطمه، قصص الأنبياء ( قصص قرآن - ترجمه قصص الأنبياء جزائرى)، 1جلد،ص728 انتشارات فرحان - تهران، چاپ: اول، 1381 ش.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: پژوهش لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدرسه علمیه قدسیه بهشهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

محتواها

  • چکیده تحقیق پایانی : بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در بزهکاری زنان در جامعه ایران
  • چکیده تحقیق پایانی : تأثیر ماهواره بر تغییر سبک زندگی اسلامی
  • چکیده تحقیق پایانی : تأثیر ماهواره بر تغییر سبک زندگی اسلامی
  • ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک
  • گزارش تصویری هفته ی کتاب آبان 97
  • میلاد پیامبر صلی الله علیه و آله
  • نحوه ی تأثیر کتاب
  • هفته ی کتاب و کتابخوانی گرامی باد .
  • معرفی کتابخانه تخصصی قدسیه ( مدرسه علمیه قدسیه شهرستان بهشهر)
  • برگزاری نشست علمی - پژوهشی به مناسبت فرا رسیدن هفته ی کتاب (20 آبان97)
  • نصایح ارزشمند حضرت مجتبی علیه السلام هنگام شهادت
  • دیوان نام شیعیان نزد حضرت مجتبی علیه السلام بود
  • آری من جامانده ام، جامانده ایی که می داند خواهد رفت
  • یقیناً امام حسین علیه السلام کشته ی اشک است؛ هیچ مؤمنی او را یاد نمی کند مگر آنکه می گرید...
  • بقاء طومار فقه و توحید در اثر قیام سید الشهدا علیه السلام
  • آثار سجده بر تربت سید الشهدا علیه السلام
  • کرامت زائر امام حسین علیه السلام
  • اعجاز اربعین حسینی
  • چکیده تحقیق پایانی : آسیب شناسی هویت فرهنگی از منظر اسلام و مکاتب غربی
  • كتابخانه، وسيله خدمت است.
دانشنامه عاشورا

مدرسه علمیه قدسیه بهشهر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس