عالم ذر
آیا ما انسان ها قبلاً در عالم ذر بوده ایم؟ عالم ذر چیست و چگونه است؟
خدای سبحان در قرآن کریم می فرماید:« وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ ؛ به خاطر بیاور زمانی را که پرودگارت از پشت فرزندان آدم«ذریّه آنها را برگرفت, آنان را گواه بر خودشان گرفت و از آنها پرسید: آیا من پرودگار شما نیستیم؟ گفتند: آری، ما گواهی دادیم . این برای آن است که در روز قیامت نگویید، ما از این مسئله(توحید و معرفه الله) غافل بودیم».1
در توضیح و تبیین این آیه روایات متعددی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام وارد شده است. از جمله امام باقر علیه السلام ضمن روایتی به زراره فرمود: « خداوند از پشت آدم، ذریه اش را تا قیامت برکشید و آنان به صورت انبوه خارج شدند. آن گاه خداوند خود را به آنان شناساند و باریشان نمایاند و اگر چنین نمی کرد، هیچ کس پرودگار خویش را بر نمی شناخت…».2
اکنون سؤال می شود که این ظهور و بروز چگونه انجام گرفته و منظور از عالم ذر، میثاق و یا عالم الست چیست؟
در این رابطه دیدگاه های مختلفی بین اندیشمندان و متفکران دینی رخ نموده که اهم آنها عبارت است از:
1. پیمان در جهانی مرکب از جسم و روح؛ ارواح انسان ها قبل از تعلق به بدن. به ذرات ریزی تعلق گرفته است. آن ذرات با تعلق ارواح، زنده و آگاه شدند. پس از آن، خداوند بر ربوبیت خود پیمان گرفت و انسان ها پس از پاسخ مثبت به ندای الهی به پشت آدم بازگشتند.
2. نظریه تمثیلی و فطریات؛ برخی برآنند که این آیه از طریق تمثیل می فهماند که خداوند، با دادن نعمت هایی بی شمار و اعطای عقل به انسان ، کاملاً به جا می داند که در مقابلش خاکساری و از او پیروی کند. انسان هم در ضمیر خود، به این خطاب مجازی خداوند، لبیک گفته و با وجدان آن را پذیرفته است.
3. پیمان به زبان عقل و وحی؛ مراد از آیه، بیان واقعیت خارجی است و خداوند متعال به زبان عقل و وحی و با زبان انبیاء از انسان پیمان گرفته است؛ یعنی، در برابر درک عقلی و رسالت و وحی، از مردم پیمان گرفته است که معارف دین را بپذیرند.
4. پیمان در عالم ملکوت؛ علامه طباطبایی بر آن است که موجودات دارای دوگونه وجوند: وجودی جمعی نزد خدا( در عالم ملکوت) و دیگری وجودات پراکنده که با گذشت زمان به تدریج ظاهر می شوند. به این ترتیب عالم انسانیت دنیوی، مسبوق به عالم انسانیت دیگری است که در آنجا هیچ موجودی محجوب از پرودگار نیست و با شهود باطنی، او را مشاهده کرده و به واحدیت او اعتراف می کند؛ سؤال و جواب در عالم «ذر» به آنجا مربوط می شود.3
ایشان معتقد است: مقصود آیه، بعد ملکوتی انسان ها است؛ یعنی، جایگاه شهود و میثاق جهان ملکوت است. با توجه به ظاهر آیه که فرمود« وَإِذْ أَخَذَ» یعنی « به یاد بیاور» استفاده می شود که : اولاً قبل از این جهان محسوس، عالم نامحسوس دیگری وجود داشته که در آنجا میثاق انجام گرفته است.
ثانیاً صحنه ی اخذ میثاق بر عالم مادی و جهان طبیعت مقدم است. ثالثاً چون این دو جایگاه با هم متحدند و از هم جدا نیستند، خداوند به انسان زیستنده در جهان مادی امر می کند که به یاد آن جنبه ملکوتی نیز باشند، چرا که وقتی به یاد آن باشند آن را حفظ می کنند.
5. پیمان فطری؛ برخی مفاد آیه را حکایتی از فطرت آدمی دانسته اند؛ یعنی، او انسان در سرشت خویش، خداشناس و خداگر است. این انگاره با نظریه تمثیل قرابت بسیاری دارد؛ چنان که گویی آیه شریفه بیانی تمثیلی از فطرت است. اقبال همین مضمون را در بیت« هزاران سال با فطرت نشستم» بیان کرده است، یعنی در روز الست که پیمان توحید از من گرفته شد، تاکنون با فطرت خویش (توحید) دم ساز بودم و در آن دوران« بدو پیوستم و از خود گسستم» به خدا متوجه و از خود فارغ بود.
ولی زمانی که پای به عرصه حجاب علام ناسوت و طبیعت گذاشتم، به جای توحید، بت تراشیدم و مدتی آن را پرستیدم؛ولی باز متوجه فطرت شده، آن بت را شکستم و بت دیگری ساختم و … تا آن زمان که حقیقت نهفته در فطرت خود را کاملاً بنمایاند و آدمی یکسره متوجه آن گردد« فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ».4
بنابراین اذعان به حقیقت توحید- که در آیه به لفظ«بلی» آمده است- یک اقرار شفاهی نیست؛ بلکه واقعیتی سرشتی و ذاتی است که در ضمیر هر انسانی حتی منکران زبانی به ربوبیت پرودگار وجود دارد.
————————————
1. اعراف(7) ، آیه 172
2.اصول کافی؛ ج3- کتاب الایمان و الکفر، باب فطره الخلق علی التوحید، ح4؛ ص 20ترجمه سید جواد مصطفوی.
3.المیزان، ج8، ص 320-333.
4. روم(30)، آیه 30.