فلسفه و اسرار وجوب نماز
فلسفه و اسرار وجوب نماز
عبادت عالي ترين نوع تذلّل و كرنش در برابر خداست و اهمّيّت آن به قدري است كه خداوند هدف خود را از خلقت انسان و آفرينش هستي و بعثت پيامبران، عبادت بيان مي كند.
در آن جا كه مي فرمايد:
« وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالأَنْسَ اِلّا لِيَعْبُدُونِ.»
و ما جن و انس را نيافريديم مگر براي پرستش من.1
بعثت همه ي انبياء نيز به اين دليل بوده است:
« وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ اُمَّةٍ رَسُولاً اَنِ اعْبُدُو اللهَ وَاجْتَنِبُو الطّاغوتَ.»
همانا ما در ميان هر امّتي پيامبري فرستاديم تا به خلق ابلاغ كند كه خدا را عبادت كنيد و از طاغوت دوري كنيد.2
پس هدف از خلقت جهان و بعثت انبياء، عبادت خداوند بوده. اما آنچه كه انسان را به عبادت وادار مي كند اموري است كه از جمله ي آن ها مي توان به عظمت خدا، احساس فقر و وابستگي، توجّه به نعمت ها و فطرت اشاره كرد.
حسّ عبادت و نياز به پرستش به صورت فطري در انسان وجود دارد و انسان در تمام دوران تاريخ، به عبادت احساس نياز مي كرد. امّا در برهه اي از زمان، اين نياز فطري از مسير صحيح منحرف شده و انسان را به پرستش چيز هايي غير از خدا مثل بت و ستارگان و… وا داشت.
بنابراين انبياء براي ايجاد حسّ پرستش مبعوث نشدند بلكه هدف از بعثت آن ها، هدايت اين غريزه ي فطري در مسير صحيح آن مي باشد، كه اگر رهبري و هدايت انبياء نباشد، مردم به پرستش معبود هاي پوچ و دروغين روي مي آورند. همان گونه كه در غيبت چهل روزه ي حضرت موسي (عليه السّلام)، يارانش به پرستش گوساله ي طلايي سامري روي آوردند.3
همه ي اين ها را گفتيم تا به اين مطلب برسيم كه، نماز بارزترين مصداق عبادت است، بنابراين فلسفه ي وجوب نماز همين است كه انسان به خاطر عبادت، خلق شده، به خاطر اين غريزه ي خداپرستي فطري انسان ارضاء شود و … و اين نماز در همه ي اديان گذشته وجود داشته.
با توجه به اين كه يكي از وظايف انسان در قبال كسي كه به او خوبي كرده ابراز تشكر است و با عنايت به اين كه هيچ كس به اندازه ي خداوند در حق انسان خوبي نكرده و به او نعمت نداده است، لذا بالاترين شكرها و سپاسگزاري ها خدا را سزاست.
پس انسان موظّف است در مقابل خداي خود به بهترين وجه كرنش كرده و او را سپاس گويد. چه اين كه اگر يك هزارم اين نعمت هايي را كه خدا به ما داده، انساني به ما مي داد، ما تمام عمر سپاسگزار او بوده و خود را مديون او مي دانستيم.
وانگهي اگر انسان به سگي تكّه استخواني بدهد، آن سگ در مقابل اين محبّت دم مي جنباند و اظهار تشكر مي كند. حال اگر انسان با اين همه نعمت كه خدا به او داده اظهار تشكر نكند از سگي كمتر خواهد بود.
حال اين سؤال پيش مي آيد كه چرا نماز؟ خوب هر كسي به هر زباني و بياني كه خواست تشكر كند.
پاسخ اين است كه وقتي اصل لزوم تشكّر را پذيرفتيم، چگونگي آن بايد طبق دستور باشد، همان گونه كه وقتي بيماري مراجعه به پزشك را ضروري تشخيص داد، چگونگي مصرف دارو، تابع دستور پزشك است. انسان هم براي اين كه در عبادت سردرگم نشود و ياوه نگويد، بايد طبق دستور خداوند عمل كند.
از ديدگاه قرآن كريم يكي از اسرار وجوب نماز ياد خداوند است.
« اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْري » نماز را به خاطر ياد من به پا دار.4
زيرا انسان در زندگي اين جهان، با توجه به عوامل غافل كننده، نياز به يادآوري و تذكّر دارد. به اين معني كه زندگي بشر درياي بي پاياني است كه بدون ياد خدا گمراه كننده است و بشر را به گرداب مي كشاند و اين موجود كه در كوتاه ترين مدّت خدا را از ياد مي برد و مسئوليّت خويش را فراموش مي كند، آيا نبايد اوقات معيّني به هدف و مسير صحيح زندگي خود توجه نمايد؟
علاوه بر اين كه انسان در مسير زندگي خود، بايد از آفريدگار خود كمك بگيرد. بدين جهت بايد وسيله اي باشد تا در اين فاصله هاي مختلف زماني، خدا و رستاخيز و دعوت پيامبران و هدف آفرينش را به ياد او آورد و از غرق شدن در گرداب بي خبري و غفلت حفظش نمايد و نماز اين وظيفه ي مهم را به عهده دارد.
انسان صبحگاهان كه از خواب بر مي خيزد، خوابي كه از همه چيز جهان او را بيگانه كرده، برنامه ي زندگي را مي خواهد شروع كند، قبل از هر چيز به سراغ نماز مي رود و قلب و جان خود را با ياد خدا صفا مي دهد و از او ياري مي گيرد و آماده سعي و تلاش مي شود.
باز هنگامي كه در كارهاي روزانه اش غرق شد و مدّت زماني گذشت چه بسا ميان او و خدا جدايي مي افتد، وقت نماز ظهر مي شود، به سراغ نماز و راز و نياز با معبود مي رود تا اگر گرد غفلت بر قلب او نشسته، آن را شستشو دهد و همين طور نماز عصر و مغرب و عشا.
يكي ديگر از دلايل و اسرار تشريع فريضه ي نماز، تكريم و تعظيم خداوند بزرگ است كه شايسته و سزاوار عبادت و پرستش است.
يعني بر انسان لازم است، ولي نعمت خويش را شناخته و در مقابلش تواضع كند و پيشاني به خاك ماليده و فرمانبرداري و اطاعت او را موجب عزّت و عظمت خويش بپندارد و هيچ گونه مخالفتي در پيشگاه او ننمايد.
از اين رو حضرت علي (عليه السّلام) در پيشگاه خداوند اين گونه راز و نياز مي كنند:
« اِلهي هذِهِ صَلَوتي صَلَّيْتُها لا لِحاجَةٍ مِنْكَ اِلَيْها وَ لارَغْبَةٍ مِنْكَ فيها اِلّا تَعْظيماً وَ طاعَةً وَ اِجابَةً لَكَ اِلي ما اَمَرْتَني بِهِ اِلهي اِنْ كانَ فيها خَلَلٌ اَوْنَقْصٌ مِنْ رُكُوعِها اَوْ سُجُودِها فلا تُؤاخِذْني وَتفَضَّلْ عَلَيَّ بِالْقَبُولِ وَ الْغُفْران.»
خدايا اين نماز من است كه آن را به جا آوردم نه از براي حاجتي كه تو در آن داشته باشي و نه به جهت رغبت و ميلي كه تو به آن داشته باشي بلكه به جهت تعظيم فرمانبرداري و اجابت دعوت تو به سوي آن چه كه مرا به آن امر كردي. خدايا اگر در ركوع و سجود نماز من خللي يا كمبود و كاستي وجود دارد پس مرا مؤاخذه مكن، با پذيرش نماز ناقصم و آمرزش گناهانم بر من تفضل و كرامت نما.5
عالي ترين علّت و فلسفه براي وجوب نماز را مي توان در پاسخي كه رسول اكرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) به عالم يهودي داد جستجو كرد.
از حضرت امام حسن (عليه السلام) روايت است كه فرمود:
« جاءَ نَفَرٌ مِنَ اليَهُودِ اِلَي النّبيِ ( صلّي الله عليه و آله وسلّم) فَسَأَلَهُ اَعْلَمْهُمْ عَنْ مَسائِلَ فَكانَ مِمّا سَأَلَهُ اَنَّهُ قالَ اَخْبِرْني عَنِ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لِأَيِّ شَئٍ فَرَضَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ هذِهِ الخَمْسَ الصَّلَواتِ في خَمْسِ مَواقيتِ عَلي اُمَّتِكَ في ساعاتِ اللَّيلِ وَ النَّهارِ فَقالَ النَّبيُ (صلّي الله عليه و آله وسلّم) اِنَّ الشَّمْسَ عِنْدَ الزَّوالِ لَها حَلْقَةٌ تَدْخُلُ فيها فَاِذا دَخَلَتْ فيها زالَتِ الشَّمْسُ فَيُسَبِّحُ كُلُّ شَئٍ دُونَ الْعَرْشِ بِحَمْدِ رَبّي جَلَّ جَلالُهُ وَ هِيَ السّاعَةُ الَّتي يُصَلِّي عَلَيَّ فيها رَبّي جَلَّ جَلالُهُ فَفَرَضَ اللهُ عَلَيَّ وَ عَلي اُمَّتي فيها الصَّلاةَ وَ قالَ اَقِمِ الصَّلوةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ اِلي غَسَقِ الَّيْلِ وَ هِيَ السّاعَةُ الَّتي يُؤتي فيها بِجَهَنَّمَ يَوْمَ القيامَةِ فَما مِنْ مُؤمِنٍ يُوافِقُ تِلكَ السّاعَةَ اَنْ يَكُونَ ساجِداً اَوْ راكِعاً اَوْ قائِماً اَلّا حَرَّمَ اللهُ جَسَدَهُ عَلَي النّارِ وَ امّا صَلاةُ العَصْرِ فَهِيَ السّاعَةُ الَّتي أَكَلَ آدَمُ (عليه السّلام) فيها مِنَ الشَّجَرَةِ فَأَخْرَجَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْجَنَّةِ فَاَمَرَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ ذُرِّيَّتَهُ بِهذِهِ الصَّلاةِ اِلي يَوْمِ القيامَةِ وَ اخْتارَها لِاُمَّتي فَهِيَ مِنْ اَحَبِّ الصَّلَواتِ اِلي اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ اَوصاني اَنْ اَحْفَظَها مِنْ بَيْنِ الصَّلَواتِ وَ اَمّا صَلاةُ الْمَغْرِبِ فَهِيَ السّاعَةُ الّتي تابَ اللهَ عَزَّوَجَلَّ فيها عَلي آدَمَ (عليه السّلام) وَ كانَ بَيْنَ ما أَكَلَ مِنَ الشَّجَرَةِ وَ بَيْنَ ما تابَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَيْهِ ثَلاثُمائَةِ سَنَةٍ مِنْ اَيّامِ الدُّنيا وَ في اَيّامِ الآخِرَةِ يَوْمٌ كَأَلْفِ سَنَةٍ ما بَيْنَ العَصْرِ اِلَي العِشاءِ وَ صَلَّي آدَمُ (عليه السّلام) ثَلاثَ رَكَعاتٍ رُكْعَةً لِخَطِيئَتِهِ وَ رُكْعَةً لِخَطِيئَتِهِ حَوّاءَ وَ رُكْعَةً لِتَوْبَتِهِ فَفَرَضَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ هذِهِ الثَّلاثَ رَكَعاتٍ عَلي اُمَّتي وَ هِيَ السّاعَةُ الَّتي يُسْتَجابُ فيها الدُّعاءُ فَوَعَدَني رَبّي عَزَّوَجَلَّ اَنْ يَسْتَجيبَ لِمَنْ دَعاهُ فيها وَ هِيَ الصَّلاةُ الَّتي اَمَرَني رَبّي بِها في قَوْلِهِ تَبارَكَ وَ تَعالي فَسُبْحانَ اللهِ حينَ تُمْسونَ وَ حينَ تُصْبِحُونَ. وَ اَمَّا الصَّلاةُ العِشاءِ الآخِرَةِ فَاِنَّ لِلْقَبْرِ ظُلْمَةً وَ لِيَوْمِ القِيامَةِ ظُلْمَةً اَمَرَني رَبّي عَزَّوَجَلَّ وَ اُمَّتي بِهذِهِ الصَّلاةِ لِتُنَوِّرَ الْقَبْرَ وَ لِيُعْطِيَني وَ اُمَّتِيَ النُّورَ عَلَي الصِّراطِ وَ ما مِنْ قَدَمٍ مَشَتْ اِلي صَلاةِ العَتَمَةِ اِلّا حَرَّمَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ جَسَدَها عَلَي النّارِ وَهِيَ الصَّلاةُ الَّتِي اخْتارَها اللهُ تَعالي وَ تَقَدَّسَ ذِكْرُهُ لِلْمُرْسَلينَ قَبْلي وَ اَمّا صَلاةُ الْفَجْرِ فَاِنَّ الشَّمْسَ اِذا طَلَعَتْ تَطْلُعُ عَلي قَرْنَيِ الشَّيْطانِ فَاَمَرَني رَبّي عَزَّوَجَلَّ اَنْ اُصَلّي قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ صَلاةَ الغَداةِ وَ قَبْلَ اَنْ يَسْجُدَ لَهَا الكافِرُ لِتَسْجُدَ اُمَّتِي لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ سُرْعَتُها اَحَبُّ اِلَي اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَهِيَ الصَّلاةُ الَّتي تَشْهَدُها مَلائِكَةُ اللَّيْلِ وَ مَلائِكَةُ النَّهارِ.»
عدّه اي از يهوديان به محضر پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) شرفياب شدند، داناترين شان مسائلي را از پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) پرسيد از جمله پرسش هاي او اين بود: اي رسول خدا مرا خبر بده كه خداوند جَلَّتْ عظمّة براي چه و به چه علّت اين نماز پنجگانه را در پنج وقت از شبانه روز بر امّت تو فرض و واجب كرد؟ پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود: همانا در هنگام زوال آفتاب، غير از عرش خدا، همه چيز تسبيح حضرت حق مي گويند و به حمد پروردگارم مشغول مي گردند. در آن هنگام پروردگارم بر من درود مي فرستد، در اين ساعت خداوند نماز را بر من و امّتم واجب ساخت كه خداوند در قرآن مي فرمايد: به پا دار نماز را از بازگشت گاه خورشيد تا تاريكي شب. و اين ساعتي است كه جهنّميان را در قيامت به جهنّم وارد مي كنند. پس هيچ مومني نيست كه در اين ساعت به ركوع يا سجود و يا قيام مشغول باشد مگر اين كه خداوند جسدش را بر آتش جهنّم حرام مي گرداند. و امّا نماز عصر، و آن در ساعتي است كه آدم (عليه السّلام) از ميوه ي شجره ي ممنوعه خورد و از بهشت خارج شد. پس خداوند ذرّيه ي حضرت آدم را امر به نماز عصر نمود و خداوند اين نماز را براي امّت من نيز اختيار نمود. و اين نماز از محبوب ترين نمازها به پيشگاه حضرت حق است. و مرا توصيه نمود به حفظ بيشتر اين نماز، در بين نماز هاي يوميّه. و اما نماز مغرب و آن در ساعتي است كه خداوند توبه ي حضرت آدم (عليه السّلام) را در آن ساعت پذيرفت كه سيصد سال پس از خوردن حضرت آدم (عليه السّلام) از ميوه ي درخت ممنوعه تا قبول توبه اش به طول انجاميد. حضرت آدم (عليه السّلام) سه ركعت نماز مغرب به جا آورد، ركعتي براي خطاي خويش، و ركعتي براي خطاي حضرت حوا (عليها السّلام) و ركعتي براي شكرانه ي قبول توبه اش. پس خداوند اين سه ركعت را بر امّتم فرض و واجب ساخت. مغرب وقتي است كه دعا در آن مستجاب است و پروردگارم به من وعده داده كه دعاي مومنين را در اين وقت مستجاب نمايد. و اين همان نمازي است كه خداوند در قرآن مرا به آن امر نموده و فرمود: منزّه شماريد خداوند را، هنگامي كه شب كنيد و هنگامي كه بامداد كنيد. و اما نماز عشاء، پس به راستي در قبر و در روز قيامت ظلماتي است، لذا پروردگارم به من و امّتم به نماز عشاء امر فرمود، براي نورانيّت قبر و روشن ساختن آن، و اين كه به من و به امّتم نوري روي صراط عطا فرمايد. وهيچ نمازي نيست كه به سوي نماز عشاء برود مگر آن كه خداوند بدنش را به آتش جهنّم حرام گرداند. و اين نمازي است كه پروردگار متعال آن را براي مرسلين و انبياء قبل از من اختيار فرموده. و اما نماز صبح، پس همانا آفتاب وقتي طلوع مي كرد، گويا بر شاخ هاي شيطان طلوع مي كرد. پس خدايم مرا امر فرمود كه: قبل از طلوع خورشيد و قبل از آنكه كافر براي آفتاب سجده كند، نماز صبح بخوانم، تا آن كه امّتم براي خداوند سجده نمايند. و زود به جا آوردن آن در پيشگاه خداوند محبوب تر است. اين نمازي است كه هم ملائكه ي شب و هم ملائكه ي روز شاهد و ناظر آن مي باشند.6
اين پاسخي است كه رسول گرامي اسلام در باره ي فلسفه ي نماز به عالم يهود مي دهد. البته فلسفه و دلايل ديگري را نيز معصومين (عليهم السّلام) ذكر نموده اند.
پاورقی:
1 . سوره ي ذاريات، آيه ي 56
2 . سوره ي نحل،آيه ي 36
3 . رك، سوره ي بقره، آيه ي 51
4 . سوره ي طه، آيه ي 14
5 . شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، ص33
6 . شيخ صدوق، من لا يحضرۀ الفقيه، ج 1، باب 31، ص 135
نوشته شده توسط سمیه آخوندی