ميراث مجد و بزرگي
ميراث مجد و بزرگی
حسین علیه السلام نیز میراث دار جد بزرگوار و پدر نیکش بود. درباره ی او گفته شده:« امام حسین علیه السلام در بین اهل بیتش جایگاه بلندی دارد که از ستارگان برتر است. او با صفای درونش در معارف الهی متعبر گشت و از حقایق آن مطلع شد و فرزندانش در مسیر فضل و بزرگی قدم گذاشتند و دشمن و دوست در شنیدن فضایل آنها برابر هستند.
وقتی که میراث مجد و بزرگی را تقسیم می کردند او به بهترین آن دست یافت. چرا او چنین نباشد در حالی که آن دو فرزندان فاطمه سلام الله علیها و علی علیه السلام و نوه ی پیامبر صلی الله علیه وسلم هستند. فرع و اصل آنها کریم و بزرگوار است که آنان دو امام هستند؛ خواه قیام کند خواه از قیام باز ایستد. امام حسین علیه السلام کسی است که حق تیزی شمشیر و نیزه را ادا کرد و پیکر دشمنانش را پاره پاره بر زمین رها نمود. در همان سالی که معاویه ، حجر بن عدی و اصحابش را به قتل رساند با امام حسین علیه السلام روبه رو شد و به امام حسین علیه السلام گفت: « آیا به تو خبر رسیده با حجر بن عدی و اصحابش که شیعیان پدرت بودند چه کرده اند؟ » امام حسین علیه السلام پاسخ داند:« نه». معاویه گفت: « ما آنها را کشتیم و کفن کردیم و بر آنها نماز خواندیم» امام حسین علیه السلام خندید و فرمود:« آنان در روز قیامت دشمن تو خواهند بود. به خدا قسم اگر ما شیعیان تو را می کشتیم نه کفن می کردیم و نه بر آنها نماز می خواندیم. من درباره ی تو شنیده ام که از پدرم بد می گویی و عیوبی را به بنی هاشم نسبت می دهی. به خدا قسم با کمانی غیر از کمان خود تیر انداخته ای و به هدفی غیر از هدف خویش زده ای و دشمنی کسی را که نزدیک است خریده ای و از عمر بن عاص که ایمانش خیلی قدیمی نیست و نفاقش جدید نیست پیروی می کنی، حال خود انتخاب کن یا رها ساز».1
انس می گوید: « نزد امام حسین علیه السلام بودم که کنیزی به او شاخه گلی هدیه داد. امام فرمود:« تو آزادی» . انس می گوید:« به امام گفتم: او به تو فقط شاخه گلی بی ارزش هدیه داد تو او را آزاد می کنی؟» امام فرمود:« خدا ما را این گونه پرورش داده که می فرماید: وَ إذا حُییتُم بِتَحَّیه فَحَیُّوا بِأحسن مِنها أو رُدُها؛ چون به شما نیکی شد شما به صورتی بهتر از آن پاسخ بگوید یا همان را در پاسخ برگردانید».2 امام فرمود:« بهتر از هدیه ی او، آزادی اش است».3
روزی امام حسین علیه السلام به برادرش امام حسن علیه السلام گفت:« ای حسن! دوست داشتم که زبان تو از آن من باشد و قلب من از آن تو».4
و در دعایی از امام حسین علیه السلام این گونه وارد شده است:« خدایا مرا با احسان ذره ذره روبه رو نسازو مرا با عقوبت و بلا عذاب نکن».5
روزی غلامی اشتباهی مرتکب شد که مستحق عقاب بود. امام دستور داد که او را بزنند. غلام گفت:« ای مولای من! وَالکاظمین الغَیظ؛ خشم خود را فرو می برید» امام فرمود:« رهایش کنید». غلام گفت:« وََالعافینَ عَن الناسِ؛ از مردم می گذرند»6. امام فرمود:« تو را عفو کردم». مرد گفت:« والله یحب المحسنین؛ خداوند نیکوکاران را دوست دارد». امام فرمود:« تو را به خاطر خدا آزاد می کنم». سپس به او فرمود :« دو برابر آن چیزی که قبلاً به تو می دادم به تو می دهم».7
فرزدق می گوید:« وقتی که از کوفه بیرون آمدم با اما حسین علیه السلام روبه رو شدم. او به من فرمود: ای ابافارس چه خبر؟ گفتم: راستش را بگویم؟ امام فرمود: بله. گفتم دل های مردم با شماست اما شمشیرهای مردم با بنی امیه هستند و دین فقط بر زبانشان جاری است.تا وقتی دین روزیشان را مهیا کند دور آن می گردند ولی موقعی که در بلا گرفتار شوند دین داران کم خواهند شد».8
هر کس بخواهد بر نیکی ها و برتری و جایگاه و برهان و دلیل ایشان دست پیدا کند باید در کلام و موعظه و خطبه ها و نامه های آنها مشتمل بر کلمات فاخر و محاسن و سنت هاست دقت نماید. سخن آنها با کارشان مناسب است و از کوزه همان چیزی تراوش می کند که در آن است. کسی که خداوند هدایتش کرده مثل انسان گمراه نیست و کسی که از پلیدی پاک گشته مثل کسی که در باطل غوطه ور شده نیست.
کریم، دنباله روی کریمان است و شرف او نشانه ی شرف نیاکان اوست. نجیب، فرزند نجیب است و چه بسیار فرق است بین غریبه و آشنای با مکارم اخلاق. هر کدام از اهل بیت ویژگی های سایر ائمه را در خود جمع دارند همان گونه که گل نشانه ی بهار است.
———————————-
1. کشف الغمه، ج2، ص296- بحارالانوار، ج44، ص129.
2. نساء، 86
3. کشف الغمه، ج2، ص31.
4. بحارالانوار، ج44، ص195.
5. کشف الغمه، ج2، ص 31
6. آل عمران، 134.
7. کشف الغمه، ج2، ص 31