کرامات ریحانه ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
کرامات ریحانه ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
انسان شگفت موجودی است. هنگامی که مورد عنایت آفریدگارش باشد و در پرتو خودسازی و آراستگی به ارزش های والای انسانی، راه رشد و کمال را پیش گیرد و بر آن باشد که رنگ خدا پذیرد و به اخلاق او تخلق یابد، می تواند روح را چنان توانمند سازد و به مرحله ای از مقام قرب اوج گیرد و به گونه ای پرتوی از صفات حق را در زجاجه ی جان پرتو افکن سازد، که اراده اش به خواست خدا و فرمان او در هستی اثر گذارد و آنچه او می خواهد به اذن خدا تحقق یابد.
این مرحله از شکوه و عظمت روح، همان چیزی است که از آن به ولایت تکوینی تعبیر می گردد که تنها بندگان خاص خدا و برگزیدگان بارگاه او از آن بهره ورند و این همان سرچشمه ی کرامات و کارهای شگفت انگیز و معجزه های پیامبران و امامان نور است. و ریحانه پر معنویت پیامبر از این موقعیت پر فراز بهره ای بسیار داشت؛ که جلوه هایی از این معجزه ها و کرامات را از هنگام آفرینش تا هنگامه ی شهادت و پرواز روح ملکوتی اش، گاه و بی گاه پرتو افکن می ساخت.( گفتنی است که پس از شهادت آن حضرت نیز کرامات بسیاری از او آورده اند که خود فرصت و نوشته ی دیگری را می طلبد). که این نمونه های رسیده در روایات ، گواه این مدعا است:
همسخن مادر:
بسیاری از محدثان اهل سنت و شیعه آورده اند که : ریحانه ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پس از آفرینش و حضور نورش در سازمان وجود مادر، همراز و همسخن و مونس و غمخوار مادر خردمند و فداکار خویش شد و در تنهایی و غربت او به قدرت خدا گاه و بی گاه با او سخن می گفت.( نزهه المجالس، ج2، ص227).
خدیجه نخست این موضوع شگرف را کتمان می کرد، اما یکبار اتفاق افتاد که پیامبر به طور ناگهانی وارد خانه شد و دید (خدیجه) ! تو را نوید باد که این کودک، دختر است و مام پرفضیلت یازده پیشوای نور که پس از من و پدرشان یکی پس از دیگری جهان را به نور وجودشان نورباران خواهد ساخت. و هماره بزرگ پرچمداران راستن شناخت و آگاهی، توحید و تقوا، عدالت و آزادی، برابری و برادری، صلح و بهروزی، سعادت و نیک بختی، و پاسدار راستین حریم دین خدا و حقوق و امنیت و حرمت بندگان او خواهند بود.« أَبشری یا خدیجه هذه بنت جعلها الله امّ احد عشر من خلفائی یخرجون بعدی و بعد ابیهم».(دلائل الامامه، ص 8)
راهنمای مادر در نماز:
و نیز آورده اند که: روزی مادر ارجمندش خدیجه، در حال نماز بود که در مورد رکعت های نماز به تردید افتاد؛ و پس از رکعت سوم تصمیم گرفت سلام دهد و نماز را به پایان برد ه به ناگاه ریحانه ی پیامبر از سازمان وجود مادرش ندا داد که:« قُومی یا أُمّاهُ فَاِنَّکِ فی الثّالِثَه؛ هان ای مادر! برخیز که تو در رکعت سوم نماز می باشی».
عنایت خدا به ریحانه ی پیامبر:
در این مورد از یکی از بانوان که افتخار همسری پیامبر را داشت آورده اند که: پیامبر گرامی مرا با مقداری گندم به سوی خانه ی فاطمه فرستاد تا آن را آرد نماید و پس از ساعتی برای آوردن آن گسیل داشت. هنگامی که نزد ریحانه ی ارجمند پیامبر رفتم، دیدم او ایستاده است و آسیاب به خودی خود می چرخد و گندم را آرد می کند. شگفت زده شدم و پس از بازگشت، جریان را به پیامبر گفتم، آن حضرت فرمود:« انّ الله علم ضعف فاطمه فاوحی الی الّرحی ان تدور فدرات؛ از آن جایی که خدا به خستگی و ناتوانی فاطمه آگاه بود، به سنگ آسیاب دستور داد. بچرخد و کار او را انجام دهد و آن سنگ نیز به دستور خدا می چرخید».( لسان المیزان، ج5، ص65).
و نیز از پنجمین امام نور آورده اند که : روزی پیامبر گرامی، سلمان را به خانه ی امیرم»مؤمنان فرستاد تا پیامی را به ریحانه ی ارجمند پیامبر برساند و یا چیزی بیاورد. او به در خانه رسد و در آستانه ی در، لحظاتی توقف کرد تا سلام کند و آشنایی دهد و اجازه ی تشرف بگیرد که از آن جا تلاوت دلنواز قرآن و نیایش و راز و نیاز و پر سوز و اخلاص فاطمه را از درون خانه شنید. هنوز در این مورد می اندیشید، که جریان شگفتی نظر او را جلب کرد و دریافت که آسیابی که ریحانه ی سخت کوش پیامبر به وسیله ی آن دانه ها را آسیاب می کند، به خودی خود می چرخد و ریحانه ی ارجمند پیامبر نیز در درون خانه در حال راز و نیاز و تلاوت آیات دلنواز قرآن است. او پیام خود را رساند و با پاسخ آن به حضور پیامبر باز آمد، اما هنوز غرق در اندیشه بود و در مورد نیایش ریحانه ی پیامبر و چرخش خودکار آسیا می اندیشید ، که پیامبر تبسم کرد و فرمود:« یا سلمان! ابنتی فاطمه ملأ الله قلبها و جوارحها ایماناً الی مشاشها، تفرغت لطاعه الله فبعث الله ملکاً فادار لها الرّحی و کفاها الله مؤونه الدّنیا مع مؤونه لاخره؛ هان ای سلمان! خدای پرمهر گستره ی دل و کران تا کران سازمان وجود دخت ارجمندم فاطمه را لبریز از ایمان ساخته است. او برای فرمانبرداری خدا و عبادت او گوشه ای خلوت را بر می گزیند و با خدایش به نیایش خالصانه و عاشقانه می پردازد و کتاب او را تلاوت میکند و خدا نیز فرشته ی وحی یا فرشته ی دیگری را بر می انگیزد تا آسیاب او را به حرکت آورد و بدین وسیله ، خدا رنج و زحمت این سرا و سرای آخرت را از او برطرف و کار او را در دو سرا بسنده و کفایت می کند».( مناقب، ج3، ص337).
آگاهی از زمان فراق:
از دیگر شگفتی ها و کرامات ریحانه ی پیامبر این بود که به گونه ای سخن می گفت و رفتار می نمود که گویی از شهادت خویش به طور دقیق آگاه است؛ چرا که هم از زمان آن خبر داد و هم در حالی که نشانه های فراق و شهادت در او نبود، از لحظه ی شهادت خویش سخن گفت و هم خویشتن را برای دیدار خدا آماده ساخت.
برای نمونه: یکی از شاگردان آن حضرت در این مورد آورده است که: من ساعتی پیش از شهادت ریحانه ی پیامبر در کنار او بودم بانوی من رو به من کرد و فرمود: « اِنَّ جبرئیل َ أَتی النَّبِی َّ لَمّا حَضرَتهُ الوَفاهُ بِکافوُرٍ من الجنَّهِ، فَقَسَّمَهُ أَثلاثاً، ثُلثاً لِنفسهِ، وَثُلثاً لِعَلی و ثلثاً لی …؛ هان ای اسماء! به هنگامه ی رحلت جان سوز پیامبر بود که فرشته ی وحی فرود آمد و مقداری کافور بهشتی برای آن حضرت آورد، پیامبر آن را بر سه بخش تقسیم نمود. بخشی را برای خویشتن برداشت و بخشی را برای امیرمؤمنان گذاشت و بخش آخر آن را برای من. اینک آن کافور را بیاور و کنار بسترم بگذار که من اندکی به استراحت می پردازم پس از ساعتی مرا صدا بزن! اگر جواب تو را ندادم، بدان ه جهان را بدرود گفته و به پدرم پیامبر پیوسته ام».( بحارالانوار، ج43، ص186، بیت الاحزان، ص248).
در آخرین ساعات زندگی دست همتای زندگی اش علی را فشرد و فرمود: « علی جان! ساعتی پیش خوابیده بودم که در عالم رؤیا محبوب دلم پیامبر خدا را در سرایی پرشکوه از مروارید سپید در خواب دیدم هنگامی که آن حضرت مرا دید بامهر همیشگی اش ندایم داد که « هَلُمّی اِلیَّ یا بُنیهَ فَاِنی الیکِ مُشتاقٌ» جان پدر! فاطمه جان! به سوی من بشتاب که سخت در شور و شوق تو هستم». در پاسخ او گفتم: پدر جان! به خدای سوگند! شور و شوق من برای دیدار شما و پیوستن به شما بیشتر است. در این هنگام پدرم فرمود :فاطمه جان! آرام باش که امشب نزد من خواهی بود».( بحارالانوار، ج43، ص179)