اتحاد در نگاه استاد شهید مطهری
همبستگی؛ یکی از علایم حیات
یکی از علایم حیات یک جامعه این است که همبستگی میان افرادش بیشتر است. خاصیت مردگی، متلاشی، متفرق و جداشدن اعضا از یکدیگر است. خاصیت زندگی یک اجتماع، همبستگی و پیوستگی بیشتر اعضا و جوارح آن اجتماع است… چه تعبیر رسایی وجود مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دارد، که می فرماید:« مثل المؤمنین فی توادهم و تعاطفهم و تراحمهم مثل الجسد؛ إذا اشتکی منه عضوٌ تداعی سائر الجسد بالسهَّر و الحمیّ1؛ مثل مردم با ایمان، آن هایی که زنده به ایمانند، آن هایی که مصداق:« یَآ أیُّها الذَینَ ءامَنُوا استَجیبوا لله و للرسولِ إذا دَعاکم لِما یحیکم…»2.هستند مثل مؤمنین در هم دلی، در دوست داشتن یکدیگر، در علاقه مند بودن به سرنوشت یکدیگر، مثل پیکر زنده است که اگر عضوی از آن به درد آید، سایر اعضا با این عضو هم دردی می کنند…
مثلاً یک ضایعه در گوشه ای از کبد، یا روده پیدا شده که طبیب تشخیص نمی دهد، بسا هست که اگر عکس برداری هم بکنند، تشخیص داده نمی شود که چیست، اما این قدر معلوم می شود که تمام بدن از نوک سر گرفته تا ناخن پا غرق در تب می شود، در جه حرارتش بالا می رود، گلبول های خون به فعالیت می افتند، تمام بدن به فعالیت می افتد که چرا در فلان جای بدن فلان ضایعه پیدا شده است. این، علامت حیات است.3
ذوق واحد اجتماعی
… ذوق اجتماعی عبارت است از طرز تشخیص و قضاوت شخص در مسایل اجتماعی، در اجتماع آنچه مهم است این است که ذوق و سلیقه واحدی در اجتماع بوده باشد و آن ذوق واحد صحیح باشد؛ یعنی ذوق جامعه هدف واحد صحیحی را انتخاب کرده باشد و راه رسیدن به آن هدف واحد را نیز، یک جور تشخیص دهد و آن طرز هم صحیح باشد. پس جامعه باید از لحاظ هدف دارای تشخیص واحد باشد و آن تشخیص ، صحیح و در جهت رشد و سعادت و کمال جامعه و متناسب با مرحله اجتماعی آن جامعه باشد و هم از لحاظ را ه رسیدن به آن هدف دارای تشخیص واحد باشد و تشخیصش صحیح باشد؛ یعنی واقعاً راهی که می رود او را به آن مقصد برساند، نه این که آن را دور کند و به جای آن که او را به کعبه برساند به ترکستان ببرد، می توان گفت که جامعه دینی فعلی ما از لحاظ هدف، تشخیص واحدی دارد و آن تشخیص صحیح است. اما از لحاظ راه رسیدن به هدف، تشخیص واحدی ندارد و هزاران نوع ذوق و سلیقه وجود دارد . به هر حال تنها هدف واحد داشتن، جامعه را در مسیر واحد به حرکت در نمی آورد، بلکه لازم است راه رسیدن به هدف را نیز یک جور تشخیص دهد تا در مسیر واحد حرکت کند…
ما در تربیت دینی بسیار محتاجیم به این که بین دستگاه های تربیتی و دینی، اعم از خطابه و منبر و از کتب و روزنامه ها و مجلات دینی، هماهنگی باشد و مولد ذوق و سلیقه واحد- البته صحیح - باشد، تا در حوادث و سوانحی که برای جامعه پیش می آید، جامعه یک جور عکس العمل نشان بدهد. وضعی که داریم؛ به گونه ای است که در برابر حوادث مختلف، عکس العمل های متفاوت و متباین در افراد پیدا می شود، در صورتی که ملت های تربیت شده در دستگاه واحد، در پیشامدها به شکل واحد عکس العمل از خود نشان می دهند.
نشانه این که ذوق اجتماعی واحد است؛ این است که افراد در مسایل اجتماعی قضاوت واحد داشته باشند و در برابر حادثه واحد اجتماعی، افراد اجتماع عکس العمل واحد نشان بدهند. این دلیل است که طرز تفکر واحد و ذوق واحد و سلیقه اجتماعی واحد بر آن اجتماع حکم فرماست . وظیفه خطابه و منبر این است که اولاً خطبا کوشش کنند هدف های اسلامی را به جامعه، روشن عرضه کنند و راه رسیدن به آن هدف ها را با دقت پیدا کنند و با هماهنگی و هم زبانی بر جامعه عرضه بدارند، تا بتوانند مولد ذوق و سلیقه واحد باشند و جامعه بتواند در مسیر واحد حرکت کند و این گونه نباشد که آنچه یکی رشته می کند، دیگری پنبه کند؛ از این رو خطابه و منبر خودرو و کلاس ندیده و آشنا نشده به هدف های کلی اسلامی، مفید نیست. باید اساتیدی آشنا به هدف های اسلامی به آن ها نیز، بیاموزند؛ و آن ها به مردم بیامورند، و همچنین راه های کلی رسیدن به آن هدف ها در همان کلاس ها آموخته شود و علاوه بر این ها لازم است سالی یک بار کنگره سالانه از خطبای کشور برای رسیدگی به مسایل روز تشکیل شود، تا به تمام معنا خطبای دارای طرز تفکر واحد بشنود و نیروی بسیار مؤثری در اجتماع به شمار روند.4
————————————————
1. مسند ابن حنبل، ج6، ص379.
2. الانفال(8): 24.
3. احیای تفکراسلامی، ص23 و 24
4. یادداشت های استاد مطهری، ج4، ص268- 265.