چرا كربلا؟!
«ابوهاشم جعفري» كه از نزديكان امام هادي عليه السلام بود. روزي به همراه دوستش « محمد بن حمزه» به ملاقات امام عليه السلام رفت. ابتدا محمد بن حمزه داخل منزل رفت و ديد امام در بستر بيماري آرميده است. وقتي بيرون آمد، به ابوهاشم جعفري خبر داد امام به سختي بيمار است و دستور داده شخصي را از جانب ايشان به حائر حسيني بفرستند تا براي شفاي وي دعا كند. ابوهاشم پرسيد« آيا به امام نگفتي كه من تمي توانم دستور ايشان را عملي كنم و به حائر حسيني بروم؟» محمد بن حمزه پاسخ داد:« نه چنين نگفتم» . از اين رو، ابوهاشم براي كسب اجازه جهت انجام دستور امام، خدمت ايشان مشرف شد و كنار بستر امام نشست و عرض كرد: « فدايت شوم! من حاضر هستم به حائر حسيني بروم و براي شفاي شما دعا كنم. امام به جهت حفظ اخبار شيعيان از گزند دشمنان اهل بيت عليه السلام به ابوهاشم فرمود:« در انجام اين عمل بسيار دفت كن و احتياط نما كه كسي از دشمنان ما از آن مطلع نشود».
ابوهاشم اطاعت كرد و سراغ يكي از شيعيان مورد اطمينان رفت تا در اين امر خطير او را ياري نمايد. آن فرد « علي بن بلال» نام داشت. ابوهاشم جريان را با او در ميان گذاشت. علي بن بلال اندكي انديشيد و پرسيد :« دليل اين خواسته ي امام را نمي فهم . اما با حائر حسيني چه كار دارد در حالي كه ارزش و مقام خود او كمتر از حائر حسيني نيست!» سخن علي بن بلال سبب تعجب ابوهاشم نيز شد و گفته ي او را تاييد كرد. از اين رو برخاست تا نزد امام برود و دليل اين فرمايش ايشان را بپرسد . بنابراين، دوباره به محضر امام شرفياب شد تا سؤال خود را مطرح نمايد. ولي شرمندگي به او اين اجازه را نداد تا سؤالش را بپرسد؛ چون اين كار را تعلل و درنگ در انجام مأموريت خود مي ديد . اندكي نزد امام نشست و از پرسش خود منصرف شد. وقتي خواست برخيزد و برود، امام با چهره اي گشاده به او فرمود:« بنشين !» ابوهاشم وقتي لطف و گشاده رويي امام را ديد ، به خود جرأت داد سؤال خود را مطرح نمايد . امام لبخندي زد و در پاسخ گفت:« رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نيز در اطراف خانه ي خدا طواف مي كرد و حجرالاسود را مي بوسيد؛ در حالي كه حرمت و جايگاه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و هر مؤمني از كعبه بالاتر است. همچنين پرودگار متعال فرموده است كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در عرفات وقوف كند؛ د رحالي كه احترام ايشان از عرفات بيشتر است. سّر اين مطلب اين است كه اين مكان ها، اماكني هستند كه خدا دوست دارد در آن اماكن ياد شود. پس من نيز دوست دارم براي شفاي خود در يكي از اين مكان ها دعا بشود كه خدا آن جا را دوست مي دارد و حاير حسيني عليه السلام از جمله همين اماكن است». ( مستدرك الوسائل، ج10، ص346).