مدرسه علمیه قدسیه بهشهر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

فرزند پروري از ديدگاه اسلام

فرزندپروري از ديدگاه اسلام
«وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا»( فرقان/٧٤)؛ پرودگارا، از همسران ما و نسل ما به ما روشني چشمانمان بخش و ما را پيشواي پارسايان خود نگهدار قرار ده!
فرزند نعمتي است كه خداوند متعال به والدين عطا مي كند. به طور فطري همه ي انسان ها آرزو دارند فرزنداني سالم و صالح داشته باشند. فرزنداني كه روشني بخش ديده و شادي بخش جان آن ها باشند.پيامبر خدا صلي الله عليه و‌اله و سلم در رواياتي نوراني مي فرمايند:« بوي فرزند نسيمي از بوي بهشت است.( المعجم الكبير، ج2، ص 132) و نيز فرمودند :« هر چيزي ميوه اي دارد و ميوه دل ، فرزند است»(ميزان الحكمه ، ج4، ص 123) روايات بسياري داريم كه بدون هيچ قيد و شرطي زياد شدن تعداد فرزندان را امري پسنديده و نيكو مي دانند. از آن جمله روايتي است از امام صادق عليه السلام از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم كه فرمودند:« بر تعداد فرزندان بيفزاييد، زيرا من در روز قيامت به فزوني شما بر امت ها تفاخر مي كنم( الكافي، 26،ح 3)
علي رغم اينكه آيات و روايات زيادي بر مسئله ي فرزندآوري و ازدياد آن تأكيد مي ورزند اين نكته را نيز بيان مي دارند كه داشتن فرزند صالح از سعادت هاي دنيا و آخرت محسوب مي شود. لذا مسئوليت اساسي والدين در قبال فرزندان امر مهم تربيت صحيح با توجه با آموزه هاي اسلام در سبك زندگي است. كه غفلت در اين امر مهم، موجب خسران و عقب ماندگي جوامع و افتادن در ورطه ي سقوط و وادي ظلالت مي شود.
اين امر قبل از انعقاد نطفه آغاز مي شود و در دوران بارداري، زمان تولد و دوران كودكي و دوره هاي پس از آن ادامه مي يابد. اين مسئوليت به قدري با اهميت است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در اين باره مي فرمايند:« اگر هر يك از شما به تربيت فرزند خود بپردازيد ، براي او نيكوتر از آن است كه هر روز نيمي از درآمد خود را در راه خدا صدقه بدهد( مستدرك الوسائل، ج15، ص166)
والدين با تربيت صحيح، بهترين ميراث را براي فرزندان خود بر جاي مي گذارند چرا كه بنا بر فرمايش پيامبر اسلام صلي الله عليه و‌اله و سلم هيچ ميراثي از ادب و تربيت صحيح براي فرزند بهتر نيست.
همچنين امام علي عليه السلام مي فرمايد:« بهترين چيزي كه پدران براي فرزندان به ميراث مي گذارند، ادب است.(غررالحكم و درر الحكم، ح36،
از جمله راهكارهاي تربيت صحيح اهتمام به تغديه حلال و مناسب است. تاثير لقمه ي حلال كمك موثري به سالم سازي روح و آماده كردن آن براي درك صحيح معارف الهي مي كند.
بنابراين ، والدين بايد همواره بكوشند از همان دوران شيرخوارگي، كودك را با غذاي حلال پرورش دهند. و از لقمه هاي حرام و شبهه ناك دوري جويند كه در بسياري از موارد فرزند را از درك حقايق ناب اسلامي دور مي كند و بستر دستيابي به كمالات را مسدود مي سازد.
ديگر از موارد تربيت اسلامي، انتخاب نام نيك است كه تا پايان عمر بدان خوانده مي شود. نام هاي زيبا و با معنا و محتواي اسلامي نشان دهنده ي شخصيت خانوادگي هر فرد است. چنان چه در اخبار اسلامي آمده است كه روزي مردي در حالي كه دست فرزندش را گرفته بود به حضور رسول خدا صلي الله عليه و‌اله و سلم رسيد و پرسيد:« اين فرزند بر من چه حقي دارد؟ حضرت فرمود نام خوبي برايش برگزيني و خوب تربيتش كني و او را در جايگاهي نيكو قرار دهي، (وسائل الشيعه، ج15، ص123 و 124)
و نيز توجه به سواد و علم آموزي فرزندان از ديگر موارد تربيت صحيح اسلامي است. كه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم در روايتي زيبا فرمودند:
«1. نام نيكو براي او انتخاب كنيد.

2. به او خواندن و نوشتن بياموزيد.
3. چون به سن بلوغ برسد همسري برايش برگزيند( وسائل الشيعه، ج15، ص210.

اميد است در راه گام نهادن و تحقق اهداف عاليه ي سبك زندگي اسلامي به سيره ي معصومين عليه السلام و اولياءالله تاسي و التفات نماييم.
نوشته الهه رضايي طلبه سطح دو مدرسه علميه قدسيه شهرستان بهشهر، چاپ شده در فصلنامه قدسيه، شماره6، ص
49

ثواب كسي كه بر حضرت حسين بن علي عليه السلام گريه كند

29 مهر 1394 توسط مظلومی

ثواب كسى كه بر حضرت حسين بن علىّ عليه السّلام گريه كند
حديث اوّل:
(1) حسن بن عبد اللَّه بن محمّد بن عيسى، از پدرش، از حسن بن محبوب، از علاء بن رزين، از محمّد بن مسلم، از حضرت ابى جعفر عليه السّلام نقل كرده كه آن‏ جناب فرمودند: حضرت علىّ بن ابى الحسن عليهما السّلام مى‏فرمودند: هر مؤمنى كه بخاطر شهادت حسن بن علىّ عليهما السّلام گريه كند تا اشگش بر گونه‏هايش جارى گردد خداوند منّان غرفه‏اى در بهشت به او دهد كه مدّت‏ها در آن ساكن گردد و هر مؤمنى بخاطر ايذاء و آزارى كه از دشمنان ما در دنيا به ما رسيده گريه كند تا اشگش بر گونه‏هايش جارى شود خداوند متعال در بهشت به او جايگاه شايسته‏اى دهد و هر مؤمنى در راه ما اذيت و آزارى به او رسد پس بگريد تا اشگش بر گونه‏هايش جارى گردد خداوند متعال آزار و ناراحتى را از او بگرداند و در روز قيامت از غضب و آتش دوزخ در امانش قرار دهد.
حديث دوّم:
(1) پدرم رحمة اللَّه عليه از سعد بن عبد اللَّه، از ابى عبد اللَّه جامورانى از حسن بن علىّ بن ابى حمزه، از پدرش از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام، وى گفت: از حضرت امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى‏فرمودند: براى بنده جزع نمودن و گريستن در تمام امور مكروه و ناپسند است مگر گريستن و جزع كردن بر حسين بن علىّ عليهما السّلام زيرا شخص در اين گريستن مأمور و مثاب مى‏باشد.
حديث سوّم:
(1) محمّد بن جعفر رزّاز، از دائى خود محمّد بن الحسين زيّات، از محمّد بن اسماعيل، از صالح بن عقبه، از ابو هارون مكفوف نقل كرده كه وى گفت: حضرت ابو عبد اللَّه عليه السّلام در ضمن حديث طولانى فرمودند: كسى كه يادى از حضرت حسين بن على عليهما السّلام نزدش بشود و از چشمش به مقدار بال مگس اشك خارج شود اجر او بر خدا است و حقتعالى به كمتر از بهشت براى او راضى نيست.
حديث چهارم:
(1) حكيم بن داود بن حكيم از سلمة بن خطاب نقل كرده كه وى گفت: بكّار بن احمد قسّام و حسن بن عبد الواحد، از مخوّل بن ابراهيم، از ربيع بن منذر از پدرش نقل نموده، وى گفت: از حضرت على بن الحسين عليهما السّلام شنيدم كه مى‏فرمودند: كسى كه از دو چشمش قطره‏اى اشگ در راه ما بيايد خداوند متعال در بهشت غرفه‏اى به او عطاء فرمايد كه روزگارها در آن سكنا گزيند.
ترجمه:
(2) پدرم رحمة اللَّه عليه و جماعتى از اساتيدم از سعد بن عبد اللَّه، از احمد بن محمّد، از حمزة بن على اشعرى، از حسن بن معاوية بن وهب از كسى كه برايش حديث نقل نموده از حضرت ابى جعفر عليه السّلام نقل كرده كه آن جناب فرمودند: حضرت على بن الحسين عليهما السّلام مى‏فرمودند: … و حديثى مانند حديث محمّد بن جعفر رزّاز را عينا فرمودند (مقصود حديث سوم مى‏باشد).
حديث پنجم:
(1) محمّد بن جعفر قرشى از محمّد بن حسين بن ابى الخطّاب، از حسن بن على، از ابن ابى عمير، از على بن غيره، از ابى عماره منشد نقل كرده كه وى گفت: هرگز ذكر نشد حسين بن على عليهما السّلام نزد ابى عبد اللَّه جعفر بن محمّد عليهما السّلام در روزى كه در آن روز آن جناب تا شب متبسّم و خندان ديده شوند.
حديث ششم:
(1) محمّد بن عبد اللَّه بن جعفر حميرى، از پدرش، از على بن محمّد بن سالم، از محمّد بن خالد، از عبد اللَّه بن حمّاد بصرى، از عبد اللَّه بن عبد الرحمن اصم، از مسمع بن عبد الملك كردين بصرى نقل كرده كه وى گفت: حضرت ابو عبد اللَّه عليه السّلام به من فرمودند: اى مسمع تو از اهل عراق هستى، آيا به زيارت قبر حسين عليه السّلام مى‏روى؟ عرض كردم: خير، من نزد اهل بصره مردى مشهور هستم و نزد ما كسانى هستند كه خواسته اين خليفه را طالب بوده و دشمنان ما از گروه ناصبى‏ها و غير ايشان بسيار بوده و من در امان نيستم از اينكه حال من را نزد پسر سليمان گزارش كنند.
در نتيجه او با من كارى كند كه عبرت ديگران گردد لذا احتياط كرده و به زيارت آن حضرت نمى‏روم.
حضرت به من فرمودند: آيا ياد مى‏كنى مصائبى را كه براى آن جناب فراهم كرده و آزار و اذيت‏هائى كه به حضرتش روا داشتند؟
عرض كردم: بلى.
حضرت فرمودند:آيا به جزع و فزع مى‏آئى؟
عرض كردم: بلى به خدا قسم و بخاطر ياد كردن مصائب آن بزرگوار چنان غمگين و حزين مى‏شوم كه اهل و عيالم اثر آن را در من مشاهده مى‏كنند و چنان حالم دگرگون مى‏شود كه از خوردن طعام و غذا امتناع نموده و بوضوح علائم حزن و اندوه در صورتم نمايان مى‏گردد.
حضرت فرمودند: خدا رحمت كند اشگ‏هاى تو را (يعنى خدا بواسطه اين اشگ‏ها تو را رحمت‏ نمايد)، (1) بدان قطعا تو از كسانى محسوب مى‏شوى كه به خاطر ما جزع نموده و به واسطه سرور و فرح ما مسرور گشته و بخاطر حزن ما محزون گرديده و بجهت خوف ما خائف بوده و هنگام مأمون بودن ما در امان هستند، توجه داشته باش حتما و عنقريب هنگام مرگ اجدادم را بالاى سرت خواهى ديد كه ملك الموت سفارش تو را خواهند نمود و بشارتى كه به تو خواهند داد برتر و بالاتر از هر چيزى است و خواهى ديد كه ملك الموت از مادر مهربان به فرزندش به تو مهربان‏تر و رحيم‏تر خواهد بود.
مسمع مى‏گويد:
سپس حضرت گريستند و اشگهاى مباركشان جارى شد و من نيز با آن جناب اشگ ريختم، پس از آن حضرت فرمودند: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنا عَلى‏ خلقه بالرّحمة و خصّنا اهل البيت بالرّحمة.
اى مسمع از هنگامى كه امير المؤمنين عليه السّلام شهيد شدند زمين و آسمان بر ما ترحم نموده و مى‏گريند و موجودى بيشتر از فرشتگان بر ما گريه نكرده است، ايشان اشك‏هايشان لا ينقطع جارى بوده و هرگز قطع نمى‏شود.
توجّه داشته باش احدى بخاطر ترحم بما و بجهت مصائبى كه بر ما وارد شده گريه نمى‏كند مگر آنكه قبل از آمدن اشگ از چشمش حقتعالى او را رحمت خواهد نمود و وقتى اشگ‏ها بر گونه‏هايش جارى گشت در صورتى كه يك قطره از آنها در جهنّم بيفتد حرارت و آتش آن را خاموش و آرام مى‏كند كه ديگر براى آن حرارتى پيدا نمى‏شود.
دانسته باش كسى كه به خاطر ما قلبش دردناك شود در روزى كه موت و مرگش فرا برسد و ما را مشاهده نمايد سرور و نشاطى برايش پيدا شود كه پيوسته اين سرور در او بوده تا در كنار حوض بر ما وارد گردد و هنگامى كه محبّ و دوست‏دار ما اهل بيت بر حوض كوثر وارد شود سرور و فرح خاصّى در كوثر پيدا شود به حدّى كه انواع و اقسام اطعمه‏اى را به او چشانده كه وى مايل‏ نيست طعم آن غذاها زائد گردد.
(1) اى مسمع: كسى كه از آن حوض يك جرعه بياشامد هرگز بعد از آن تشنه نشده و ابدا طلب آب نكند.
صفات آب كوثر
(2) سپس حضرت اوصاف آب كوثر را چنين توصيف فرمودند:
الف: طبع آن در سردى و خنكى مانند كافور بوده.
ب: بوى آن همچون بوى مشك بوده.
ج: طعمش نظير طعم زنجبيل مى‏باشد.
د: شيرين‏تر از عسل.
ه: نرم‏تر و لطيف‏تر از سر شير.
و: صاف‏تر از اشگ چشم.
ز: پاك‏تر از عنبر.
ح: از تسنيم كه چاهى است در بهشت خارج مى‏گردد.
ط: در جوى‏هاى بهشت عبور مى‏كند.
ى: از روى ريگ‏هاى بهشتى كه درّ و ياقوت هستند جارى مى‏باشد.
ل: كاسه‏هائى در آن است كه عدد آنها از ستارگان آسمان بيشتر مى‏باشد.
ل: بوى خوش آن از مسافتى كه بايد آن را ظرف هزار سال پيمود به مشام مى‏آيد.
م: كاسه‏هاى درون آن از زر و سيم و انواع و اقسام جواهر قيمتى است.
ن: از آن هر بوى خوش و نسيم معطّرى به صورت شارب مى‏وزد تا جايى كه شارب مى‏گويد: كاش من را در همين جا به حال خود بگذارند، حاضر نيستم اينجا را به جاى ديگرى تبديل كرده و آن را تغيير دهم.
پس از آن حضرت به مسمع بن عبد الملك كردين بصيرى فرمودند:
(1) اى كردين توجّه داشته باش تو از كسانى هستى كه از آب آن حوض مى‏آشامى. و نيست چشمى كه براى ما بگريد مگر آنكه از نعمت نظر نمودن به آب كوثر بهره‏مند شده و از آن سيراب مى‏گردد.
دوستداران ما كه از آب كوثر مى‏آشامند پس از نوشيدن از آن لذّتى كه برده و طعمى كه چشيده و شهوتى كه در آن‏ها پديد آمده به مراتب بيشتر از لذّت و طعم و شهوتى است كه به ديگران يعنى كسانى كه در مرتبه پائين‏تر از حبّ ما هستند اعطاء مى‏گردد.
بر بالاى حوض كوثر امير المؤمنين عليه السّلام ايستاده و در دست مباركشان عصائى از گياه عوسج بوده كه با آن دشمنان ما را منكوب و مضروب مى‏سازند، يكى از آن دشمنان محضر مباركش عرض مى‏كند: من شهادتين مى‏گويم.
حضرت مى‏فرمايد: نزد امام خود «فلانى» برو پس از او بخواه كه تو را شفاعت كند.
آن شخص مى‏گويد: امام من كه نامش را برديد از من تبرّى مى‏جويد.
حضرت مى‏فرمايند: به پشت خود بر گردد و از كسى كه دوستش مى‏داشتى و بر خلائق مقدّمش مى‏نمودى طلب شفاعت كن زيرا بهترين خلق نزد تو بايد شفاعت را بكند چه آنكه بهترين مخلوقات كسى است كه شفيع ديگران باشد.
آن شخص مى‏گويد: از تشنگى مردم.
حضرت به او مى‏فرمايند: خداوند تو را تشنه‏تر كرده و عطشت را زياد كند.
راوى يعنى مسمع مى‏گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: فدايت شوم اين شخص چگونه نزديك حوض مى‏رود در حالى كه غير از امير المؤمنين عليه السّلام احدى بر آن قادر نيست؟
(1) حضرت فرمودند: اين شخص از اعمال زشتى چند اجتناب نموده و وقتى ما را نام مى‏برد از ناسزا گفتن و فحش دادن خوددارى مى‏كرد و كارهائى را كه ديگران جرات نموده و انجام مى‏دادند وى آنها را ترك مى‏كرد ولى اين نه بخاطر حبّ و دوستى با ما بوده بلكه منشأ آن زياد عبادت نمودن و تديّن و منصرف بودنش از ذكر مردم مى‏باشد ولى در قلبش نفاق بوده و دين و آئينش مذهب نصب و تبعيّت از اهل آن بوده و ولايت و دوستى خلفاء ماضى را داشته و آن دو نفر را بر هر كسى مقدّم مى‏كند.
حديث هفتم:
(1) پدرم رحمة اللَّه عليه، از حسين بن حسن بن ابان، از حسين بن سعيد، از عبد اللَّه بن مغيره، از عبد اللَّه بن عبد الرحمن اصم، از عبد اللَّه بن بكير ارجانى. و پدرم رحمة اللَّه عليه، از سعد بن عبد اللَّه، از محمّد بن الحسين، از محمّد بن عبد اللَّه زراره، از عبد اللَّه بن عبد الرحمن اصم، از عبد اللَّه بن بكير نقل كرده كه گفت: با حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام حجّ به جا آوردم … حديث طولانى است و در يكى از فقرات آن راوى مى‏گويد: محضر امام عليه السّلام عرض كردم: اى پسر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم اگر قبر حضرت حسين ابن على عليهما السّلام را نبش كنند در قبر به چيزى برخورد و اصابت مى‏كنند يا نه؟
حضرت در جواب فرمودند: چقدر سؤال بزرگى كردى، حضرت حسين عليه السّلام با پدر و مادر و برادر بزرگوارشان در منزل رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بوده و جملگى با آن حضرت از روزى خدا بهره‏مند مى‏شوند و در خصوص آن جناب بايد بگويم كه حضرتش بر سمت راست عرش چنگ زده و به درگاه الهى عرض مى‏كند: يا ربّ أنجز لي ما وعدتنى (آنچه را به من وعده دادى روانما).
و آن حضرت به زوّار خود نگريسته و به آنها و به اسماء ايشان و اسماء پدرانشان و آنچه در خورجين و بارشان مى‏باشد اعرف و آگاه‏تر از ايشان به فرزندشان مى‏باشد و نيز آن جناب به گريه‏كننده‏گانش نظر فرموده و براى آنها طلب آمرزش نموده و از پدر بزرگوارش درخواست استغفار براى ايشان مى‏نمايد و خطاب به كسانى كه برايش گريه مى‏كنند كرده و مى‏فرمايد: اى كسى كه گريه مى‏كنى اگر بدانى چه خدا برايت آماده نموده مسلّما سرور و شادى تو بيشتر از حزن و اندوهت مى‏گردد و اين حتمى است كه حقتعالى تمام گناهان و لغزشهاى تو را بواسطه اين اشگى كه ريخته‏اى مى‏آمرزد.
حديث هشتم:
(1) حكيم بن داود، از سلمه، از يعقوب بن يزيد، از ابن ابى عمير، از بكر بن محمّد، از فضيل بن يسار، از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل كرده كه آن حضرت فرمودند: كسى كه نام ما نزد او برده شود و از چشمانش اشگ بيايد اگر چه به قدر بال پشه باشد گناهانش آمرزيده شود و لو به اندازه روى درياها باشد.
ترجمه:
(1) محمّد بن عبد اللَّه از پدرش، از احمد بن ابى عبد اللَّه برقى، از پدرش از بكر بن محمّد، از حضرت ابى عبد اللَّه مثل همين حديث را نقل كرده است.
حديث نهم:
(2) حكيم بن داود از سلمة بن خطّاب، از حسن بن علىّ، از علاء بن رزين القلّاء، از محمّد بن مسلم، از حضرت ابى جعفر عليه السّلام نقل كرده كه آن جناب فرمودند: هر مؤمنى كه بخاطر شهادت حضرت حسين عليه السّلام چشمانش اشگ ريخته بطورى كه اشگها بر گونه‏هايش جارى گردد خداوند منّان در بهشت غرفه‏هائى به او عنايت فرمايد كه وى براى روزگارها در آن سكنا گزيند.
حديث دهم:
(1) حكيم بن داود از سلمة، از على بن سيف، از بكر بن محمّد، از فضيل بن فضّالة، از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل كرد كه آن جناب فرمودند: كسى كه ما را نزد او ياد كنند پس از چشمانش اشگ بيايد خداوند متعال صورتش را بر آتش حرام مى‏نمايد.
________________________________________
ابن قولويه، جعفر بن محمد - ذهنى تهرانى، محمد جواد، كامل الزيارات / ترجمه ذهنى تهرانى، 1جلد، انتشارات پيام حق - تهران، چاپ: اول، 1377 ش.ص 322الي 328

 

 نظر دهید »

گريه جانسوز آدم عليه السلام و جبرئيل براي مصائب حسين عليه السلام

28 مهر 1394 توسط مظلومی

گريه جانسوز آدم عليه السّلام و جبرئيل براى مصائب حسين عليه السّلام‏
در آيه 37 بقره مى‏خوانيم:
فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ‏، آدم عليه السّلام (هنگام توبه از ترك اولى) كلماتى را از خداوند دريافت كرد (و با آنها توبه كرد) خداوند توبه او را پذيرفت.
در كتاب الدّر الثّمين، در تفسير اين آيه آمده است آدم عليه السّلام در اين هنگام ساق عرش را ديد كه در آن نام پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم و امامان عليهم السّلام نوشته شده بود، جبرئيل بر او نازل شد و به آدم تلقين كرد تا اين كلمات را بگويد:
«يا حميد بحقّ محمّد، يا عالى بحقّ على، يا فاطر بحقّ فاطمة يا محسن بحقّ الحسن و الحسين، و منك الاحسان،»اى خداى ستوده به حق محمّد ستوده صلى اللَّه عليه و آله و سلم اى خداى ارجمند به حق على عليه السّلام، اى آفريدگار به حق فاطمه عليها السّلام، اى احسان‏بخش به حق حسن و حسين عليهما السّلام و از تو است احسان.
آدم عليه السّلام وقتى كه اين كلمات را به زبان آورد، همين كه نام حسين عليه السّلام به زبانش آمد، دلش شكست و قطرات اشك از چشمانش سرازير گرديد، گفت: اى برادرم جبرئيل! علّت چيست كه با ذكر حسين عليه السّلام قلبم مى‏شكند و اشكم جارى مى‏گردد؟! جبرئيل گفت: «اى آدم! بر اين پسرت حسين عليه السّلام مصيبت جانسوزى وارد مى‏شود كه همه مصيبتها در نزد آن كوچك است.» آدم عليه السّلام گفت: برادرم جبرئيل! آن مصيبت چيست؟
جبرئيل گفت: حسين عليه السّلام با لب تشنه، و تنها و غريب و بى‏يار و ياور كشته مى‏شود، اگر او را در آن روز ببينى چنين صدا مى‏زند:
«وا عطشاه! وا قلّة ناصراه‏!، اى واى از سوز تشنگى، اى واى از كمى ياور!» شدّت تشنگى، بين او و آسمان را همچون دود مى‏كند، هيچ كس جواب او را جز با شمشيرها و وسيله كشتن نمى‏دهد، سر او را همانند گوسفند امّا از قفا جدا نمايند، و آنچه از فرش و اسباب خانه را دارد همه را غارت مى‏كنند، سرهاى او و يارانش را در شهرها مى‏گردانند، در حالى كه زنان اهل بيتش در كنار آن سرها عبور داده‏ مى‏شوند …
در اين هنگام جبرئيل و آدم عليه السّلام همچون زن پسر مرده‏اى براى مصيبت حسين عليه السّلام گريه كردند. «1» پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم در ضمن گفتارى فرمود: كلّ من بكى منهم على مصاب الحسين اخذنا بيده و ادخلناه الجنّة ، هر كسى از امّت من براى مصائب حسين عليه السّلام گريه كند، در قيامت دست او را مى‏گيريم و او را وارد بهشت مى‏سازيم‏ «2» امام سجّاد عليه السّلام به قدرى براى تجديد خاطره شهادت امام حسين عليه السّلام كوشا بود، كه حتّى طبق دستورش در روى نگين انگشترش نوشته شده بود: «خزى و شقى قاتل الحسين بن على عليه السّلام‏ ، رسوا و بدبخت شد قاتل حسين فرزند على عليه السّلام.» «3» بر همين اساس ما بايد همواره ياد و نام حسين عليه السّلام را زنده نگه داريم، و نهضت عظيم عاشورا و اهداف آن را به خاطر بسپاريم، و مصائب آن حضرت و شهداى كربلا، و رنجهاى اسيران خاندان رسالت عليهم السّلام را تجديد كنيم، و بدانيم كه تكرار آن همچون تكرار آب دادن به درخت است، كه براى تجديد حيات و رشد آن درخت، ضرورى است.
________________________________________
ابن طاووس، على بن موسى - محمدى اشتهاردى، محمد، غم نامه كربلا / ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف، 1جلد، نشر مطهر - تهران، چاپ: اول، 1377ش.ص12الي 14
(1) بحار، ج 44، ص 245.
(2). بحار، ج 44، ص 293.
(3). فروع كافى، ج 6، ص 474.

 نظر دهید »

چرا كربلا ؟!

26 مهر 1394 توسط مظلومی

چرا كربلا؟!
«ابوهاشم جعفري» كه از نزديكان امام هادي عليه السلام بود. روزي به همراه دوستش « محمد بن حمزه» به ملاقات امام عليه السلام رفت. ابتدا محمد بن حمزه داخل منزل رفت و ديد امام در بستر بيماري آرميده است. وقتي بيرون آمد، به ابوهاشم جعفري خبر داد امام به سختي بيمار است و دستور داده شخصي را از جانب ايشان به حائر حسيني بفرستند تا براي شفاي وي دعا كند. ابوهاشم پرسيد« آيا به امام نگفتي كه من تمي توانم دستور ايشان را عملي كنم و به حائر حسيني بروم؟» محمد بن حمزه پاسخ داد:« نه چنين نگفتم» . از اين رو، ابوهاشم براي كسب اجازه جهت انجام دستور امام، خدمت ايشان مشرف شد و كنار بستر امام نشست و عرض كرد: « فدايت شوم! من حاضر هستم به حائر حسيني بروم و براي شفاي شما دعا كنم. امام به جهت حفظ اخبار شيعيان از گزند دشمنان اهل بيت عليه السلام به ابوهاشم فرمود:« در انجام اين عمل بسيار دفت كن و احتياط نما كه كسي از دشمنان ما از آن مطلع نشود».

ابوهاشم اطاعت كرد و سراغ يكي از شيعيان مورد اطمينان رفت تا در اين امر خطير او را ياري نمايد. آن فرد « علي بن بلال» نام داشت. ابوهاشم جريان را با او در ميان گذاشت. علي بن بلال اندكي انديشيد و پرسيد :« دليل اين خواسته ي امام را نمي فهم . اما با حائر حسيني چه كار دارد در حالي كه ارزش و مقام خود او كمتر از حائر حسيني نيست!» سخن علي بن بلال سبب تعجب ابوهاشم نيز شد و گفته ي او را تاييد كرد. از اين رو برخاست تا نزد امام برود و دليل اين فرمايش ايشان را بپرسد . بنابراين، دوباره به محضر امام شرفياب شد تا سؤال خود را مطرح نمايد. ولي شرمندگي به او اين اجازه را نداد تا سؤالش را بپرسد؛ چون اين كار را تعلل و درنگ در انجام مأموريت خود مي ديد . اندكي نزد امام نشست و از پرسش خود منصرف شد. وقتي خواست برخيزد و برود، امام با چهره اي گشاده به او فرمود:« بنشين !» ابوهاشم وقتي لطف و گشاده رويي امام را ديد ، به خود جرأت داد سؤال خود را مطرح نمايد . امام لبخندي زد و در پاسخ گفت:« رسول خدا صلي الله عليه و‌ آله و سلم نيز در اطراف خانه ي خدا طواف مي كرد و حجرالاسود را مي بوسيد؛ در حالي كه حرمت و جايگاه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و هر مؤمني از كعبه بالاتر است. همچنين پرودگار متعال فرموده است كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در عرفات وقوف كند؛ د رحالي كه احترام ايشان از عرفات بيشتر است. سّر اين مطلب اين است كه اين مكان ها، اماكني هستند كه خدا دوست دارد در آن اماكن ياد شود. پس من نيز دوست دارم براي شفاي خود در يكي از اين مكان ها دعا بشود كه خدا آن جا را دوست مي دارد و حاير حسيني عليه السلام از جمله همين اماكن است». ( مستدرك الوسائل، ج10، ص346).

 نظر دهید »

سفارش به اهل منبر در محرم

22 مهر 1394 توسط مظلومی

سفارش به اهل منبر در محرم
خود عاشورا را و ماجراي حسين بن علي را در خلال منبر، در خلال روضه خواني كه بايد روضه خواني بشود، روضه خواني به همان شكل سنتي … يعني واقعه خواني ، وقايع خواني. شب عاشورا اين جور شد. روز عاشورا اين جور شد، صبح عاشورا اين جور شد، شما ببينيد يك حادثه ي بزرگ به مرور از بين مي رود. حادثه عاشورا با جزئياتش باقي است به بركت همين خواندن ها، فلان كس اين جوري آمد با امام حسين وداع كرد. اين جوري رفت توي ميدان، اين جوري جنگيد، اين جوري شهيد شد. اين كلمات را بر زبان جاري كرد؛ البته متقن در آن حدي كه مي شود. مثل در حدود لهوف ابن طاووس و ارشاد مفيد و امثال اين ها. نه چيزهاي من در آوردي. واقعه خواني بشود ، روضه خواني بشود. در خلال روضه خواني ، در خلال سخنراني، در خلال مداحي، در شعرهاي مصيبت، در خلال خواندن نوحه ي سينه زني ، در خلال سخنراني هاي آموزنده، ماجراي امام حسين و هدف امام حسين عليه السلام بيان بشود… هدف امام حسين بيان بشود. حالا ممكن است انسان يك حديث اخلاقي اي هم به فرض بخواند، خيلي هم خوب است. يا سياست كشور را يا سياست دنيا را تشريح كند اين ها لازم است، خيلي هم خوب است اما در خلال سخن حتما جوري صحبت بشود كه تصريحا، تلويحاً مستقلاً، ضمناً ماجراي عاشورا تبيين بشود، مكتوم و مخفي نماند.( سخنراني مقام معظم رهبري3/3/1374)

 نظر دهید »

چكيده تحقيق پاياني : نقش شعراي ديني در ترويج دين

20 مهر 1394 توسط مظلومی

عنوان: نقش شعراي ديني در ترويج دين

استاد راهنما:جناب آقای دکتر علیرضا رضائیان
استاد داور:حجت الاسلام و المسلمین ابوالفضل اصغری
پژوهشگر:عاطفه سعیدی

تاريخ دفاع: پاييز1393

چکیده

پژوهش حاضر با عنوان: «نقش شعرای ایرانی در ترویج دین» است که از روش کتابخانه¬ای و توصیفی استفاده شده است و در این پژوهش سعی شده است به میزان تأثیر و نقش شاعران و شعر و هنر در ترویج دین پرداخته شود از آن جایی که دین مهم¬ترین ممیزه و تمایز اصلی انسان از سایر موجودات است لذا برای بررسی این امر مهم و اساسی نقش شاعران ایرانی با توجه به اندیشه الهی حاکم در عرصه¬ی جان و تاروپود وجودی مردمان این خطّه مورد بررسی قرار گرفت به عنوان نمونه درس توحید و نمایش مفهوم والای یگانگی حضرت ایزد منّان از منظر شاعر در بیان هنری این گونه آمده است:
«که چون از معرفت نور و صفا دید
به هر چیزی که دید اوّل خدا دید»

یا در بیتی آمده است:
«چو نیکو بنگری در اصل این کار
هم او بیننده هم دیده است و دیدار»

همچنین:
«نشانم داده¬اند اندر خرابات
که التوحید و اسقاط الاضافات»

بنابراین مهم¬ترین هدف در این تحقیق این بوده است که مشخص کند که شاعران ایرانی در ترویج دین مبین اسلام نقش مؤثر و بسزایی داشتند.

کلید واژه : شاعر، شعر، شعراء، شاعرانه، شاعری

اين تحقيق در كتابخانه حوزه موجود مي باشد.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 132
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدرسه علمیه قدسیه بهشهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

محتواها

  • چکیده تحقیق پایانی : بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در بزهکاری زنان در جامعه ایران
  • چکیده تحقیق پایانی : تأثیر ماهواره بر تغییر سبک زندگی اسلامی
  • چکیده تحقیق پایانی : تأثیر ماهواره بر تغییر سبک زندگی اسلامی
  • ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک
  • گزارش تصویری هفته ی کتاب آبان 97
  • میلاد پیامبر صلی الله علیه و آله
  • نحوه ی تأثیر کتاب
  • هفته ی کتاب و کتابخوانی گرامی باد .
  • معرفی کتابخانه تخصصی قدسیه ( مدرسه علمیه قدسیه شهرستان بهشهر)
  • برگزاری نشست علمی - پژوهشی به مناسبت فرا رسیدن هفته ی کتاب (20 آبان97)
  • نصایح ارزشمند حضرت مجتبی علیه السلام هنگام شهادت
  • دیوان نام شیعیان نزد حضرت مجتبی علیه السلام بود
  • آری من جامانده ام، جامانده ایی که می داند خواهد رفت
  • یقیناً امام حسین علیه السلام کشته ی اشک است؛ هیچ مؤمنی او را یاد نمی کند مگر آنکه می گرید...
  • بقاء طومار فقه و توحید در اثر قیام سید الشهدا علیه السلام
  • آثار سجده بر تربت سید الشهدا علیه السلام
  • کرامت زائر امام حسین علیه السلام
  • اعجاز اربعین حسینی
  • چکیده تحقیق پایانی : آسیب شناسی هویت فرهنگی از منظر اسلام و مکاتب غربی
  • كتابخانه، وسيله خدمت است.
دانشنامه عاشورا

مدرسه علمیه قدسیه بهشهر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس