ثواب كسي كه بر حضرت حسين بن علي عليه السلام گريه كند
ثواب كسى كه بر حضرت حسين بن علىّ عليه السّلام گريه كند
حديث اوّل:
(1) حسن بن عبد اللَّه بن محمّد بن عيسى، از پدرش، از حسن بن محبوب، از علاء بن رزين، از محمّد بن مسلم، از حضرت ابى جعفر عليه السّلام نقل كرده كه آن جناب فرمودند: حضرت علىّ بن ابى الحسن عليهما السّلام مىفرمودند: هر مؤمنى كه بخاطر شهادت حسن بن علىّ عليهما السّلام گريه كند تا اشگش بر گونههايش جارى گردد خداوند منّان غرفهاى در بهشت به او دهد كه مدّتها در آن ساكن گردد و هر مؤمنى بخاطر ايذاء و آزارى كه از دشمنان ما در دنيا به ما رسيده گريه كند تا اشگش بر گونههايش جارى شود خداوند متعال در بهشت به او جايگاه شايستهاى دهد و هر مؤمنى در راه ما اذيت و آزارى به او رسد پس بگريد تا اشگش بر گونههايش جارى گردد خداوند متعال آزار و ناراحتى را از او بگرداند و در روز قيامت از غضب و آتش دوزخ در امانش قرار دهد.
حديث دوّم:
(1) پدرم رحمة اللَّه عليه از سعد بن عبد اللَّه، از ابى عبد اللَّه جامورانى از حسن بن علىّ بن ابى حمزه، از پدرش از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام، وى گفت: از حضرت امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مىفرمودند: براى بنده جزع نمودن و گريستن در تمام امور مكروه و ناپسند است مگر گريستن و جزع كردن بر حسين بن علىّ عليهما السّلام زيرا شخص در اين گريستن مأمور و مثاب مىباشد.
حديث سوّم:
(1) محمّد بن جعفر رزّاز، از دائى خود محمّد بن الحسين زيّات، از محمّد بن اسماعيل، از صالح بن عقبه، از ابو هارون مكفوف نقل كرده كه وى گفت: حضرت ابو عبد اللَّه عليه السّلام در ضمن حديث طولانى فرمودند: كسى كه يادى از حضرت حسين بن على عليهما السّلام نزدش بشود و از چشمش به مقدار بال مگس اشك خارج شود اجر او بر خدا است و حقتعالى به كمتر از بهشت براى او راضى نيست.
حديث چهارم:
(1) حكيم بن داود بن حكيم از سلمة بن خطاب نقل كرده كه وى گفت: بكّار بن احمد قسّام و حسن بن عبد الواحد، از مخوّل بن ابراهيم، از ربيع بن منذر از پدرش نقل نموده، وى گفت: از حضرت على بن الحسين عليهما السّلام شنيدم كه مىفرمودند: كسى كه از دو چشمش قطرهاى اشگ در راه ما بيايد خداوند متعال در بهشت غرفهاى به او عطاء فرمايد كه روزگارها در آن سكنا گزيند.
ترجمه:
(2) پدرم رحمة اللَّه عليه و جماعتى از اساتيدم از سعد بن عبد اللَّه، از احمد بن محمّد، از حمزة بن على اشعرى، از حسن بن معاوية بن وهب از كسى كه برايش حديث نقل نموده از حضرت ابى جعفر عليه السّلام نقل كرده كه آن جناب فرمودند: حضرت على بن الحسين عليهما السّلام مىفرمودند: … و حديثى مانند حديث محمّد بن جعفر رزّاز را عينا فرمودند (مقصود حديث سوم مىباشد).
حديث پنجم:
(1) محمّد بن جعفر قرشى از محمّد بن حسين بن ابى الخطّاب، از حسن بن على، از ابن ابى عمير، از على بن غيره، از ابى عماره منشد نقل كرده كه وى گفت: هرگز ذكر نشد حسين بن على عليهما السّلام نزد ابى عبد اللَّه جعفر بن محمّد عليهما السّلام در روزى كه در آن روز آن جناب تا شب متبسّم و خندان ديده شوند.
حديث ششم:
(1) محمّد بن عبد اللَّه بن جعفر حميرى، از پدرش، از على بن محمّد بن سالم، از محمّد بن خالد، از عبد اللَّه بن حمّاد بصرى، از عبد اللَّه بن عبد الرحمن اصم، از مسمع بن عبد الملك كردين بصرى نقل كرده كه وى گفت: حضرت ابو عبد اللَّه عليه السّلام به من فرمودند: اى مسمع تو از اهل عراق هستى، آيا به زيارت قبر حسين عليه السّلام مىروى؟ عرض كردم: خير، من نزد اهل بصره مردى مشهور هستم و نزد ما كسانى هستند كه خواسته اين خليفه را طالب بوده و دشمنان ما از گروه ناصبىها و غير ايشان بسيار بوده و من در امان نيستم از اينكه حال من را نزد پسر سليمان گزارش كنند.
در نتيجه او با من كارى كند كه عبرت ديگران گردد لذا احتياط كرده و به زيارت آن حضرت نمىروم.
حضرت به من فرمودند: آيا ياد مىكنى مصائبى را كه براى آن جناب فراهم كرده و آزار و اذيتهائى كه به حضرتش روا داشتند؟
عرض كردم: بلى.
حضرت فرمودند:آيا به جزع و فزع مىآئى؟
عرض كردم: بلى به خدا قسم و بخاطر ياد كردن مصائب آن بزرگوار چنان غمگين و حزين مىشوم كه اهل و عيالم اثر آن را در من مشاهده مىكنند و چنان حالم دگرگون مىشود كه از خوردن طعام و غذا امتناع نموده و بوضوح علائم حزن و اندوه در صورتم نمايان مىگردد.
حضرت فرمودند: خدا رحمت كند اشگهاى تو را (يعنى خدا بواسطه اين اشگها تو را رحمت نمايد)، (1) بدان قطعا تو از كسانى محسوب مىشوى كه به خاطر ما جزع نموده و به واسطه سرور و فرح ما مسرور گشته و بخاطر حزن ما محزون گرديده و بجهت خوف ما خائف بوده و هنگام مأمون بودن ما در امان هستند، توجه داشته باش حتما و عنقريب هنگام مرگ اجدادم را بالاى سرت خواهى ديد كه ملك الموت سفارش تو را خواهند نمود و بشارتى كه به تو خواهند داد برتر و بالاتر از هر چيزى است و خواهى ديد كه ملك الموت از مادر مهربان به فرزندش به تو مهربانتر و رحيمتر خواهد بود.
مسمع مىگويد:
سپس حضرت گريستند و اشگهاى مباركشان جارى شد و من نيز با آن جناب اشگ ريختم، پس از آن حضرت فرمودند: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنا عَلى خلقه بالرّحمة و خصّنا اهل البيت بالرّحمة.
اى مسمع از هنگامى كه امير المؤمنين عليه السّلام شهيد شدند زمين و آسمان بر ما ترحم نموده و مىگريند و موجودى بيشتر از فرشتگان بر ما گريه نكرده است، ايشان اشكهايشان لا ينقطع جارى بوده و هرگز قطع نمىشود.
توجّه داشته باش احدى بخاطر ترحم بما و بجهت مصائبى كه بر ما وارد شده گريه نمىكند مگر آنكه قبل از آمدن اشگ از چشمش حقتعالى او را رحمت خواهد نمود و وقتى اشگها بر گونههايش جارى گشت در صورتى كه يك قطره از آنها در جهنّم بيفتد حرارت و آتش آن را خاموش و آرام مىكند كه ديگر براى آن حرارتى پيدا نمىشود.
دانسته باش كسى كه به خاطر ما قلبش دردناك شود در روزى كه موت و مرگش فرا برسد و ما را مشاهده نمايد سرور و نشاطى برايش پيدا شود كه پيوسته اين سرور در او بوده تا در كنار حوض بر ما وارد گردد و هنگامى كه محبّ و دوستدار ما اهل بيت بر حوض كوثر وارد شود سرور و فرح خاصّى در كوثر پيدا شود به حدّى كه انواع و اقسام اطعمهاى را به او چشانده كه وى مايل نيست طعم آن غذاها زائد گردد.
(1) اى مسمع: كسى كه از آن حوض يك جرعه بياشامد هرگز بعد از آن تشنه نشده و ابدا طلب آب نكند.
صفات آب كوثر
(2) سپس حضرت اوصاف آب كوثر را چنين توصيف فرمودند:
الف: طبع آن در سردى و خنكى مانند كافور بوده.
ب: بوى آن همچون بوى مشك بوده.
ج: طعمش نظير طعم زنجبيل مىباشد.
د: شيرينتر از عسل.
ه: نرمتر و لطيفتر از سر شير.
و: صافتر از اشگ چشم.
ز: پاكتر از عنبر.
ح: از تسنيم كه چاهى است در بهشت خارج مىگردد.
ط: در جوىهاى بهشت عبور مىكند.
ى: از روى ريگهاى بهشتى كه درّ و ياقوت هستند جارى مىباشد.
ل: كاسههائى در آن است كه عدد آنها از ستارگان آسمان بيشتر مىباشد.
ل: بوى خوش آن از مسافتى كه بايد آن را ظرف هزار سال پيمود به مشام مىآيد.
م: كاسههاى درون آن از زر و سيم و انواع و اقسام جواهر قيمتى است.
ن: از آن هر بوى خوش و نسيم معطّرى به صورت شارب مىوزد تا جايى كه شارب مىگويد: كاش من را در همين جا به حال خود بگذارند، حاضر نيستم اينجا را به جاى ديگرى تبديل كرده و آن را تغيير دهم.
پس از آن حضرت به مسمع بن عبد الملك كردين بصيرى فرمودند:
(1) اى كردين توجّه داشته باش تو از كسانى هستى كه از آب آن حوض مىآشامى. و نيست چشمى كه براى ما بگريد مگر آنكه از نعمت نظر نمودن به آب كوثر بهرهمند شده و از آن سيراب مىگردد.
دوستداران ما كه از آب كوثر مىآشامند پس از نوشيدن از آن لذّتى كه برده و طعمى كه چشيده و شهوتى كه در آنها پديد آمده به مراتب بيشتر از لذّت و طعم و شهوتى است كه به ديگران يعنى كسانى كه در مرتبه پائينتر از حبّ ما هستند اعطاء مىگردد.
بر بالاى حوض كوثر امير المؤمنين عليه السّلام ايستاده و در دست مباركشان عصائى از گياه عوسج بوده كه با آن دشمنان ما را منكوب و مضروب مىسازند، يكى از آن دشمنان محضر مباركش عرض مىكند: من شهادتين مىگويم.
حضرت مىفرمايد: نزد امام خود «فلانى» برو پس از او بخواه كه تو را شفاعت كند.
آن شخص مىگويد: امام من كه نامش را برديد از من تبرّى مىجويد.
حضرت مىفرمايند: به پشت خود بر گردد و از كسى كه دوستش مىداشتى و بر خلائق مقدّمش مىنمودى طلب شفاعت كن زيرا بهترين خلق نزد تو بايد شفاعت را بكند چه آنكه بهترين مخلوقات كسى است كه شفيع ديگران باشد.
آن شخص مىگويد: از تشنگى مردم.
حضرت به او مىفرمايند: خداوند تو را تشنهتر كرده و عطشت را زياد كند.
راوى يعنى مسمع مىگويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: فدايت شوم اين شخص چگونه نزديك حوض مىرود در حالى كه غير از امير المؤمنين عليه السّلام احدى بر آن قادر نيست؟
(1) حضرت فرمودند: اين شخص از اعمال زشتى چند اجتناب نموده و وقتى ما را نام مىبرد از ناسزا گفتن و فحش دادن خوددارى مىكرد و كارهائى را كه ديگران جرات نموده و انجام مىدادند وى آنها را ترك مىكرد ولى اين نه بخاطر حبّ و دوستى با ما بوده بلكه منشأ آن زياد عبادت نمودن و تديّن و منصرف بودنش از ذكر مردم مىباشد ولى در قلبش نفاق بوده و دين و آئينش مذهب نصب و تبعيّت از اهل آن بوده و ولايت و دوستى خلفاء ماضى را داشته و آن دو نفر را بر هر كسى مقدّم مىكند.
حديث هفتم:
(1) پدرم رحمة اللَّه عليه، از حسين بن حسن بن ابان، از حسين بن سعيد، از عبد اللَّه بن مغيره، از عبد اللَّه بن عبد الرحمن اصم، از عبد اللَّه بن بكير ارجانى. و پدرم رحمة اللَّه عليه، از سعد بن عبد اللَّه، از محمّد بن الحسين، از محمّد بن عبد اللَّه زراره، از عبد اللَّه بن عبد الرحمن اصم، از عبد اللَّه بن بكير نقل كرده كه گفت: با حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام حجّ به جا آوردم … حديث طولانى است و در يكى از فقرات آن راوى مىگويد: محضر امام عليه السّلام عرض كردم: اى پسر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم اگر قبر حضرت حسين ابن على عليهما السّلام را نبش كنند در قبر به چيزى برخورد و اصابت مىكنند يا نه؟
حضرت در جواب فرمودند: چقدر سؤال بزرگى كردى، حضرت حسين عليه السّلام با پدر و مادر و برادر بزرگوارشان در منزل رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بوده و جملگى با آن حضرت از روزى خدا بهرهمند مىشوند و در خصوص آن جناب بايد بگويم كه حضرتش بر سمت راست عرش چنگ زده و به درگاه الهى عرض مىكند: يا ربّ أنجز لي ما وعدتنى (آنچه را به من وعده دادى روانما).
و آن حضرت به زوّار خود نگريسته و به آنها و به اسماء ايشان و اسماء پدرانشان و آنچه در خورجين و بارشان مىباشد اعرف و آگاهتر از ايشان به فرزندشان مىباشد و نيز آن جناب به گريهكنندهگانش نظر فرموده و براى آنها طلب آمرزش نموده و از پدر بزرگوارش درخواست استغفار براى ايشان مىنمايد و خطاب به كسانى كه برايش گريه مىكنند كرده و مىفرمايد: اى كسى كه گريه مىكنى اگر بدانى چه خدا برايت آماده نموده مسلّما سرور و شادى تو بيشتر از حزن و اندوهت مىگردد و اين حتمى است كه حقتعالى تمام گناهان و لغزشهاى تو را بواسطه اين اشگى كه ريختهاى مىآمرزد.
حديث هشتم:
(1) حكيم بن داود، از سلمه، از يعقوب بن يزيد، از ابن ابى عمير، از بكر بن محمّد، از فضيل بن يسار، از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل كرده كه آن حضرت فرمودند: كسى كه نام ما نزد او برده شود و از چشمانش اشگ بيايد اگر چه به قدر بال پشه باشد گناهانش آمرزيده شود و لو به اندازه روى درياها باشد.
ترجمه:
(1) محمّد بن عبد اللَّه از پدرش، از احمد بن ابى عبد اللَّه برقى، از پدرش از بكر بن محمّد، از حضرت ابى عبد اللَّه مثل همين حديث را نقل كرده است.
حديث نهم:
(2) حكيم بن داود از سلمة بن خطّاب، از حسن بن علىّ، از علاء بن رزين القلّاء، از محمّد بن مسلم، از حضرت ابى جعفر عليه السّلام نقل كرده كه آن جناب فرمودند: هر مؤمنى كه بخاطر شهادت حضرت حسين عليه السّلام چشمانش اشگ ريخته بطورى كه اشگها بر گونههايش جارى گردد خداوند منّان در بهشت غرفههائى به او عنايت فرمايد كه وى براى روزگارها در آن سكنا گزيند.
حديث دهم:
(1) حكيم بن داود از سلمة، از على بن سيف، از بكر بن محمّد، از فضيل بن فضّالة، از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل كرد كه آن جناب فرمودند: كسى كه ما را نزد او ياد كنند پس از چشمانش اشگ بيايد خداوند متعال صورتش را بر آتش حرام مىنمايد.
________________________________________
ابن قولويه، جعفر بن محمد - ذهنى تهرانى، محمد جواد، كامل الزيارات / ترجمه ذهنى تهرانى، 1جلد، انتشارات پيام حق - تهران، چاپ: اول، 1377 ش.ص 322الي 328