مدرسه علمیه قدسیه بهشهر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نصایح ارزشمند حضرت مجتبی علیه السلام هنگام شهادت

15 آبان 1397 توسط مظلومی

نصایح ارزشمند حضرت مجتبی علیه السلام هنگام شهادت

شخصی بنام جُناده گوید: نزد حضرت مجتبی علیه السلام در همان بیماری که به سبب آن از  دنیا رحلت نمودم رفتم، در مقابل حضرت طشتی بود که حضرت وقتی خون قی ء می کرد در آن می ریخت، زیرا معاویه العنه الله او را مسموم کرده بود( توسط همسر ایشان).

عرض کردم: ای مولای من چرا خود را معالجه نمی کنی؟ فرمود: ای بنده ی خدا: مرگ را به چند چیز معالجه کنم؟ عرض کردم: انا الله و انا إلیه راجعون، آنگاه حضرت متوجه من شد و فرمود: بخدا سوگند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با ما عهد کرد که این امر امامت را دوازده امام ( که یازده نفر آنها) از فرزندان علی  فاطمه هستند در اختیار خواهند داشت، هیچ یک از ما نیست مگر اینکه یا مسموم می شود یا کشته گردد، در این هنگام طشت را بردند ، سپس حضرت گریست:

عرض کردم: ای پسر پیامبر مرا موعظه ای بفرما، فرمود: بله برای سفر ( آخرت) آماده باش، توشه ی سفر را قبل از فرا رسیدن اَجل تهیه کن. بدان که تو به دنبال دنیا هستی ولی مرگ هم به دنبال توست، غصه ( یا تلاش ) فردای خود را بر امروز تحمیل نکن، و بدان که هر چه از مال دنیا بیش از نیازت بدست آوری، برای دیگری نگه داشته ای، بدان که در حلال دنیا حساب رسی است، و در حرام آن عقوبت است  و در انجام امور مشتبه آن سرزنش است.

دنیا را همچو مرداری بدان که به مقدار نیاز از آن برمی داری، اگر( بقیه آن) حلال بوده که نسبت به ان زهد ورزیده ای و اگر حرام بوده که دچار گناه نشده ای…

برای دنیای خود چنان تلاش کن که گویا همیشه می مانی، و برای آخرت خود چنان تلاش کن که گویا فردا می میمیری( یعنی در کار دنیا عجله لازم نیست، اما در کار آخرت شتاب کن).

هرگاه می خواهی که بدون قبیله و عشیره عزیز باشی و بدون داشتن ریاست با هیبت گردی، از ذلّت نافرمانی خداوند عزّوجل به سوی طاعت خداوند بیروی آی…( مناقب اهل بیت علیهم السلام، ج2، ص226، نجفی یزدی ، سید جلیل)

 2 نظر

دیوان نام شیعیان نزد حضرت مجتبی علیه السلام بود

15 آبان 1397 توسط مظلومی

دیوان نام شیعیان نزد حضرت مجتبی علیه السلام بود

حذیفه گوید: بعد از آنکه حضرت حسن علیه السلام از معاویه جدا شد و به مدینه برگشت، من با حضرت بودم، همراه حضرت شتری بود که همیشه کنار حضرت بود و از ایشان جدا نمی شد.

روزی عرض کردم: فدایت شوم ، بار این شتر که از شما جدا نمی شود چیست؟ فرمود: ای حذیفه، این دیوان است، عرض کردم: دیوان چیست؟ فرمود : نام های شیعیان ما در اوست! عرض کردم فدایت شوم نام مرا نشان دهید، فرمود بیا.

فردا با برادر زاده ام خدمت حضرت رفتیم ، فرمود، برای چه آمده ای؟ عرض کردم: همان کاری که وعده فرمودی، فرمود : این کیست؟ عرض کردم : برادرزاده ی من است، خودم نمی توانستم بخوانم، او را آوردم تا نام مرا بخواند.

حضرت فرمودک دیوان وسط را بیاورید ، آوردند ، برادر زاده ام مشغول مطالعه شد، ناگاه صدا زد :  ای عمو، این نام من است، گفتم، مادرت به عزایت بنشیند، نام مرا پیدا کن، جواب داد: این نام تو است، حذیفه گفت: هر دو خوشحال شدیم که نام ما، در دیوان شیعیان ثبت است و آن جوان با حضرت حسین علیه السلام شهید شد( بصائر الدرجات: ص192، بحارالانوار:ج26، ص124، مدینه المعاجز: ج 3، ص337، ینابیع المعاجز: ص 134)

 نظر دهید »

ادب در حماسه حسيني

04 آبان 1395 توسط مظلومی

ادب در حماسه حسيني
مي دانيم كه طبيت جنگ، ابراز دشمني و درگيري هاي فيزيكي و لفظي را اقتضا مي كند، به همين جهت است كه معمولا دو طرف در گفتگوها به بدگويي و پرخاش ها با شعر و نثر مي پرداخته اند و شاعران، سپاه دشمن را ناسزا مي گفتند.
آن چه در جريان حماسه ي حسيني بسيار شگفت آور و آموزنده است آن كه با وجود دشنام ها و شقاوت و جنايتي كه در كربلا و كوفه و شام انجام دادند، اما هرگز از سيد الشهدا عليه السلام و خاندان پاك او سخن و اقدامي كه از ادب و اخلاق به دور باشد سر نزد حتي در اوج فجايع و جنايات و مصايب.
وقتي نامردي گفت : يا حسين! حضرت فرمود: چه مي خواهي؟ او گفت: بشارت باد تو را به آتش ! حضرت در جواب بدون آن كه به او پرخاش كند فرمود: نه ، من نزد خداوند مهربان و پيامبر كه شفيع مقبول است مي روم و تنها اقدام حضرت آن بود كه وي را نفرين نمود.
و چون نامرد ديگري گفت: اي حسين! آيا فرات را نمي بيني، از آن نخواهي چشيد تا از تشنگي بميري! حضرت تنها به نفرين او اكتفا كرد!
و حتي در لحظات آخر كه در حال شهادت بود و سنگدلي در پاسخ به تشنگي حضرت حسين عليه السلام تنها در جواب فرمود: به خدا سوگند من به جهنم نمي روم… نزد جدم ميروم .. و از شما نسبت به آن چه بر من انجام داديد شكايت مي كنم.
تندترين الفاظي كه سيد الشهدا عليه السلام در مقابل سرسخت ترين دشمنانش به كار برده است در مقابل مروان ملعون و خبيث بود كه وقتي در مجلس والي مدينه به او كشتن سيد الشهدا عليه السلام يا بيعت با يزيد را پيشنهاد كرد حضرت فرمود: يابن الزرقاء تو مرا مي كشي يا او؟ به خدا دروغ گفتي و گناه كردي( الارشاد، ص201)
و چون همو با جسارت به حضرت گفت: من به تو دستور ميدهم با اميرالمؤمنين يزيد بيعت كني كه براي دين و دنياي تو بهتر است، وي را با اي دشمن خدا! تو فردي پليد هستي ، سخن بي منطقي گفتي« لقد قلت شططا من القول يا عظيم الزلل» اي كسي كه لغزشهاي بزرگ دارد، خطاب كرد.( الفتوح- مقتل الحسين عليه السلام خوارزمي ، لهوف ، بحارالانوار ج 44 ص 326 ، رك كلمات الامام الحسين عليه السلام ص 284 و 285).
و آن گاه كه حر بن يزيد راه بر حضرت بست و به توضيحات حضرت ترتيب اثر نداد و گفت: ما دستور داريم دست از تو بر نداريم تا تو را نزد امير عبدالله بن زياد ببريم حضرت فرمود:« مرك به تو از اين كار نزديك تر است،« الموت ادني اليك من ذلك»
و چون حضرت كاروان را حركت داد و سپاه حر مانع شد، حضرت در حالي كه دست به شمشير برده بود خطاب به حر فرمود: مادرت به عزايت بنشيند چه مي خواهي انجام دهي؟ از خاندان حضرت نيز با وجود تحمل آن همه مصائب طاقت فرسا جز متانت و ادب مشاهده نمي كنيم.

 نظر دهید »

شيوه فرهنگي تربيتي امام حسين عليه السلام براي ايجاد آمادگي زنان

02 آبان 1395 توسط مظلومی

شیوه فرهنگی تربیتی امام حسین (علیه السلام) براي ايجاد آمادگی زنان
امام (علیه السلام) در ابتدا با سخنرانیها و خطبه ها و گفتگوهای گوناگون با انصار، مهاجرین، اقوام، دوستان، هدف خویش را بیان کردند. و راه را نشان دادند؛ و فرمودند:« من برای اصلاح وضع امت جدم و امر به معروف و نهی از منکر قیام کرده ام… ».
و به زنان می فرمود:« همه می میرند و دام و بقاء از آن خداوند است». بدین وسیله یادآور می شدند که همه رفتنی هستند. خواه زود یا دیر؛ پس برگزیدن رفتن آگاهانه و ارزشمند بهتر است.
هشدارها
امام (علیه السلام) برای تصفیه ناآگاهانی از ناآگاهانی که همراه کاروان شده بودند و برای هشدار به ناآگاهانی که این مسیر را نمی توانند بپیمایند در حین سفر هشدارهای لازم را جهت آماده سازی، آمادگی تدریجی، ایجاد ثبات تدریجی و پایمردی برای پذیرش سختی های سفر و خصوصاً سختی ها و مصائب بعد از شهادت می دادند که از جمله این هشدارها که امام حسین(علیه السلام) برای آمادگی زنان می دادند چند مورد است که به آن اشاره می کنیم:(سید عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین، ص267.)

1. بیان خواب
که امام می فرمودند:« من در این سفر خود را کشته می بینم. و حسن در خواب دیدم که به من فرمودند: تو نزد من خواهی آمد، و اینکه خواب دیدم سگ هایی بدنم را قطعه قطعه می کنند و از همه بیشتر سگی تیره با خالهای سفید و سیاه مرا بیشتر آزار می دهد.
2. هشدارهای کلامی
امام حسین (علیه السلام) خطاب به ام کلثوم می فرمود:« شما باید کشته مرا به خاک نظاره کنید، لیکن شما را به پرهیزگاری و صبر وصیت می کنم». و به مردم می فرمود:« بنی امیه تا جانم را نگیرد مرا فارغ نخواهد گذاشت».
3. هشدارهای عملی
امام حسین (علیه السلام) هنگام شنیدن خبرهای گوناگون در مورد وضعیت نهضت کلمه استرجاع بر زبان جاری می ساختند. و اینکه امام حسین(علیه السلام) بعد از شهادت بعضی پدران، فرزندانشان را مورد نوازش قرار می دادند و به شیوه غیرمستقیم می فهماند که پدرشان به شهادت رسیده است، این هشدار خوبی بود به زنانی که متزلزل بودند و از ادامه راه و تعقیب هدف بازداشته شوند ولی اگر مانند اهل بیت (علیهم السلام) انتخابی آگاهانه دارند بمانند.
وقتی به کربلا رسیدند امام می فرمود:« اینجا سرزمین معهود است، برخلاف معمول خیمه زنان را در گودالی و مکانی پست نصب کرده بودند آن چنان که نتوانند صحنه جنگ و خون ریزی را شاهد باشند. این نکته هشدار دیگری بود به زنان و آنها را به اهمیت قضیه نیکوتر واقف می ساخت. برخی زنان گریستند و گروهی خواستار بازگشت به مدینه شدند و گروهی هم در این میان ساکت ماندند. و شب عاشورا نیز کلاس دیگری انجام گرفت. خطبه امام (علیه السلام) چاره ساز بود، تنها زنان و مردانی ماندند که قادر بودند پیام شهادت را به دیگران برسانند. و امام (علیه السلام) در روز عاشورا تسلی می داد و آینده را ترسیم می کرد و شیوه مقابله با سختی ها و شیوه عزاداری را آموزش می دادند.(سید عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین، ص298.)

ادامه »

 نظر دهید »

« جون» غلام سياه امام حسين عليه السلام

27 مهر 1395 توسط مظلومی

« جون» غلام سياه امام حسين عليه السلام
جون از شخصيت هايي مي باشد كه در نهضت عاشورا حضور داشتند. او بنده ي سياهي بود كه اميرمؤمنان ، وي را به 150 خريد و به ابوذر بخشيد. او همراه ابوذر بود تا وقتي كه ابوذر در سال 32ه.ق در بيابان بي آب و علف « ربذه» در حال تبعيد از دنيا رفت.
« جون» از آن به نزد امام علي عليه السلام بازگشت و افتخار خدمت گزاري آن امام همام را داشت. سپس در خدمت امام حسن عليه السلام و بعد از آن در خدمت امام حسين عليه السلام و سرانجام در خانه حضرت سجاد عليه السلام بود و همراه با ايشان به سفر كربلا رفت.
هنگامي كه در كربلا، در روز عاشورا، تنور جنگ گرم شد و دل سفيد آن غلام سياه از ديدن غربت و مظلوميت اباعبدالله عليه السلام آزرده و ملول گرديد. به نزد حضرت عليه السلام آمد و اجازه ميدان رفتن خواست.
حضرت فرمود: من به تو اجازه بازگشت مي دهم ؛ زيرا تو براي آسايش و عافيت با ما همراه و همگام شدي، نه براي جنگ و درد سر و زحمت. پس لازم نيست قدم به راه ماگذاري .
آن سياه ، سفيد بخت خود را به قدم هاي حسين بن علي عليه السلام انداخت و در حالي كه پاهاي آن حضرت را مي بوسيد . چنين گفت: اي پسر پيامبر ! آيا من در حال نعمت و آسايش ، همراه شما باشم؛ ولي در حال سختي و گرفتاري شما را رها كنم؟ به خدا سوگند !بوي بدنم ناخوش و اصل و تبارم پست و رنگ پوستم سياه است: نه به خدا، هرگز از شما جدا نمي شوم تا آنكه خون سياهم با خون شما آميخته گردد.
سرانجام« جون» از امام عليه السلام اجازه گرفت و به ميدان رفت و با شجاعت و دلاوري، سخت جنگيد تا آنكه جام شهادت را سر كشيد.
بالاترين لذت براي ياران اباعبدالله عليه السلام اين بود كه در لحظه هاي آخر عمرشان وقتي چشم مي گشودند، چهره دلرباي حسين عليه السلام را دركنار بالين خود تماشا مي كردند و با ديدن آن« بهشت نقد» مرگر در كامشان چون عسل شيرين و گوارا مي گشت.
گر طبيبانه بيايي به سر بالينم به دو عالم ندهم لذت بيماري را
حضرت به بالين« جون» آمد و فرمود:« اللهم بيض وجهه و طيّب ريحه و احشره مع الابرار و عرّف بينه و بين محمد و آل محمد؛ خدايا: صورتش را سفيد و بويش را خوش نما و با نيكان محشورش ساز و بين او و محمد صلي الله عليه و آله و سلم و خاندانش پيوند آشنايي برقرار سازد.( بحارالانوار ، ج 45، ص32)
اين دعاي امام عليه السلام دعايي مستجاب بود كه اثر آن در دنيا نيز آشكار گرديد؛ چون حضرت باقر عليه السلام در حديثي از پدر بزرگوارش چنين نقل مي كند:« وقتي مردم براي به خاك سپردن شهيدان كربلا آمدند، بدن« جون» را پس از ده روز در حالي كه بوي مشك از ان به مشام مي رسيد، يافتند». (بحارالانوار، ج45، ص32)

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدرسه علمیه قدسیه بهشهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

محتواها

  • چکیده تحقیق پایانی : بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در بزهکاری زنان در جامعه ایران
  • چکیده تحقیق پایانی : تأثیر ماهواره بر تغییر سبک زندگی اسلامی
  • چکیده تحقیق پایانی : تأثیر ماهواره بر تغییر سبک زندگی اسلامی
  • ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک
  • گزارش تصویری هفته ی کتاب آبان 97
  • میلاد پیامبر صلی الله علیه و آله
  • نحوه ی تأثیر کتاب
  • هفته ی کتاب و کتابخوانی گرامی باد .
  • معرفی کتابخانه تخصصی قدسیه ( مدرسه علمیه قدسیه شهرستان بهشهر)
  • برگزاری نشست علمی - پژوهشی به مناسبت فرا رسیدن هفته ی کتاب (20 آبان97)
  • نصایح ارزشمند حضرت مجتبی علیه السلام هنگام شهادت
  • دیوان نام شیعیان نزد حضرت مجتبی علیه السلام بود
  • آری من جامانده ام، جامانده ایی که می داند خواهد رفت
  • یقیناً امام حسین علیه السلام کشته ی اشک است؛ هیچ مؤمنی او را یاد نمی کند مگر آنکه می گرید...
  • بقاء طومار فقه و توحید در اثر قیام سید الشهدا علیه السلام
  • آثار سجده بر تربت سید الشهدا علیه السلام
  • کرامت زائر امام حسین علیه السلام
  • اعجاز اربعین حسینی
  • چکیده تحقیق پایانی : آسیب شناسی هویت فرهنگی از منظر اسلام و مکاتب غربی
  • كتابخانه، وسيله خدمت است.
دانشنامه عاشورا

مدرسه علمیه قدسیه بهشهر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس