مدرسه علمیه قدسیه بهشهر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

سر مطهر امام عليه السلام در مجلس ابن زياد

03 آبان 1394 توسط مظلومی

سر مطهر امام عليه السّلام در مجلس ابن زياد
حميد بن مسلم مى‏گويد: عمر بن سعد مرا خواست و نزد خانواده‏اش فرستاد تا پيروزى‏اى را كه خدا نصيبش كرده بود و سلامتى‏اش را به آنان مژده بدهم! از اين رو نزد خانواده‏اش رفتم و پيغام عمر بن سعد را به اطلاعشان رساندم. [آنگاه ديدم‏] ابن زياد جلوس كرده و فرستاده‏ها [با سرهاى كشته‏ها] بر او وارد مى‏شوند. «1» [قبيله‏] كنده با سيزده سر آمد، و قيس بن أشعث آنان را همراهى مى‏كرد، و هوازن با بيست سر وارد شد در حالى كه شمر بن ذى الجوشن مصاحبشان بود، [قبيله‏] تميم با هفده سر، بنى أسد با شش سر و مذحج با هفت سر و بقيه سپاه با هفت سر آمدند كه [مجموعا] هفتاد سر بود.
[ابن زياد] اجازه ورودشان را به قصر داد. آنان را وارد قصر كرد و به مردم إذن ورود داده شد. من در ميان واردين داخل [قصر] شدم، [ناگاه ديدم‏] سر حسين [عليه السّلام‏] پيش روى [ابن زياد] قرار گرفته، و با چوبدستى به بين دندانهاى ثنايايش مى‏زند. وقتى زيد بن ارقم آن [صحنه‏] را ديد نتوانست از چوبدستى زدن ابن زياد [به دندانهاى حسين‏] بگذرد. گفت: اين چوبدستى را از آن دندانها بردار! قسم به كسى كه الهى غير او نيست خودم ديدم دو لب رسول الله صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر اين دو لب قرار گرفته و آن دو را مى‏بوسيد! بعد آن پير [زيد بن ارقم‏] به شدت گريست. ابن زياد گفت: خدا دو ديده‏ات را گريان بدارد! و الله اگر پير خرفتى كه عقلش زايل شده است نبودى، گردنت را مى‏زدم! [زيد بن ارقم‏] برخاست و بيرون رفت …
در حالى كه مى‏گفت: برده‏اى، «2» برده‏اى، را به شاهى گمارد، و او مردم را به بازيچه گرفت! شما اى جمعيت عرب بعد از امروز برده خواهيد شد! چرا كه پسر فاطمه را كشتيد و پسر مرجانه [ابن زياد] را حاكم كرديد! او بزرگانتان را خواهد كشت و اشرارتان را به بردگى خواهد گرفت، به ذلت و خوارى رضا داده‏ايد! دور باد كسى كه به خوارى و ذلت راضى شود! وقتى بيرون رفت، شنيدم مردم مى‏گفتند: و الله زيد بن ارقم حرفى زد كه اگر ابن زياد مى‏شنيد او را مى‏كشت! «3»
________________________________________
ابو مخنف كوفى، لوط بن يحيى - سليمانى، جواد، نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا / ترجمه وقعة الطفّ، 1جلد، مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمينى - قم، چاپ: دوم، 1380 ش.ص194
(1) تاريخ طبرى، 5/ 456، به نقل از أبى مخنف از سليمان بن أبى راشد از حميد بن مسلم.
2) منظور اينست كه يزيد كه برده‏اى بيش نيست ابن زياد را به پادشاهى كوفه گمارد. وجه برده خوان يزيد اينست كه جدش ابو سفيان و پدرش معاويه از آزادشدگان پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودند چرا كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم طبق دستورات اسلامى پس از فتح مكه مى‏توانست آنان را به بردگى بگيرد ولى بر اساس مصالحى چنين نكرد و آنان را عفو نمود، فرمود: «أنتم الطلقاء»: شما آزاديد! از اين رو يزيد كه فرزند كسى بود كه روزى به بردگى رفته بود برده محسوب مى‏شده، چرا كه طبق دستور اسلام فرزند عبد هم عبد به حساب مى‏آيد.
3) تاريخ طبرى، 5/ 456، به نقل از أبى مخنف از سليمان بن أبى راشد از حميد بن مسلم، با كمى جابجايى و ادامه پاورقى در صفحه بعد شيخ مفيد جريان اعتراض زيد بن ارقم به ابن زياد را بدون ذكر سخنانى كه هنگام خروج از مجلس گفته است نقل نموده است، ر ك: ارشاد، 2/ 114.

 نظر دهید »

گريه جانسوز آدم عليه السلام و جبرئيل براي مصائب حسين عليه السلام

28 مهر 1394 توسط مظلومی

گريه جانسوز آدم عليه السّلام و جبرئيل براى مصائب حسين عليه السّلام‏
در آيه 37 بقره مى‏خوانيم:
فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ‏، آدم عليه السّلام (هنگام توبه از ترك اولى) كلماتى را از خداوند دريافت كرد (و با آنها توبه كرد) خداوند توبه او را پذيرفت.
در كتاب الدّر الثّمين، در تفسير اين آيه آمده است آدم عليه السّلام در اين هنگام ساق عرش را ديد كه در آن نام پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم و امامان عليهم السّلام نوشته شده بود، جبرئيل بر او نازل شد و به آدم تلقين كرد تا اين كلمات را بگويد:
«يا حميد بحقّ محمّد، يا عالى بحقّ على، يا فاطر بحقّ فاطمة يا محسن بحقّ الحسن و الحسين، و منك الاحسان،»اى خداى ستوده به حق محمّد ستوده صلى اللَّه عليه و آله و سلم اى خداى ارجمند به حق على عليه السّلام، اى آفريدگار به حق فاطمه عليها السّلام، اى احسان‏بخش به حق حسن و حسين عليهما السّلام و از تو است احسان.
آدم عليه السّلام وقتى كه اين كلمات را به زبان آورد، همين كه نام حسين عليه السّلام به زبانش آمد، دلش شكست و قطرات اشك از چشمانش سرازير گرديد، گفت: اى برادرم جبرئيل! علّت چيست كه با ذكر حسين عليه السّلام قلبم مى‏شكند و اشكم جارى مى‏گردد؟! جبرئيل گفت: «اى آدم! بر اين پسرت حسين عليه السّلام مصيبت جانسوزى وارد مى‏شود كه همه مصيبتها در نزد آن كوچك است.» آدم عليه السّلام گفت: برادرم جبرئيل! آن مصيبت چيست؟
جبرئيل گفت: حسين عليه السّلام با لب تشنه، و تنها و غريب و بى‏يار و ياور كشته مى‏شود، اگر او را در آن روز ببينى چنين صدا مى‏زند:
«وا عطشاه! وا قلّة ناصراه‏!، اى واى از سوز تشنگى، اى واى از كمى ياور!» شدّت تشنگى، بين او و آسمان را همچون دود مى‏كند، هيچ كس جواب او را جز با شمشيرها و وسيله كشتن نمى‏دهد، سر او را همانند گوسفند امّا از قفا جدا نمايند، و آنچه از فرش و اسباب خانه را دارد همه را غارت مى‏كنند، سرهاى او و يارانش را در شهرها مى‏گردانند، در حالى كه زنان اهل بيتش در كنار آن سرها عبور داده‏ مى‏شوند …
در اين هنگام جبرئيل و آدم عليه السّلام همچون زن پسر مرده‏اى براى مصيبت حسين عليه السّلام گريه كردند. «1» پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم در ضمن گفتارى فرمود: كلّ من بكى منهم على مصاب الحسين اخذنا بيده و ادخلناه الجنّة ، هر كسى از امّت من براى مصائب حسين عليه السّلام گريه كند، در قيامت دست او را مى‏گيريم و او را وارد بهشت مى‏سازيم‏ «2» امام سجّاد عليه السّلام به قدرى براى تجديد خاطره شهادت امام حسين عليه السّلام كوشا بود، كه حتّى طبق دستورش در روى نگين انگشترش نوشته شده بود: «خزى و شقى قاتل الحسين بن على عليه السّلام‏ ، رسوا و بدبخت شد قاتل حسين فرزند على عليه السّلام.» «3» بر همين اساس ما بايد همواره ياد و نام حسين عليه السّلام را زنده نگه داريم، و نهضت عظيم عاشورا و اهداف آن را به خاطر بسپاريم، و مصائب آن حضرت و شهداى كربلا، و رنجهاى اسيران خاندان رسالت عليهم السّلام را تجديد كنيم، و بدانيم كه تكرار آن همچون تكرار آب دادن به درخت است، كه براى تجديد حيات و رشد آن درخت، ضرورى است.
________________________________________
ابن طاووس، على بن موسى - محمدى اشتهاردى، محمد، غم نامه كربلا / ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف، 1جلد، نشر مطهر - تهران، چاپ: اول، 1377ش.ص12الي 14
(1) بحار، ج 44، ص 245.
(2). بحار، ج 44، ص 293.
(3). فروع كافى، ج 6، ص 474.

 نظر دهید »

چرا كربلا ؟!

26 مهر 1394 توسط مظلومی

چرا كربلا؟!
«ابوهاشم جعفري» كه از نزديكان امام هادي عليه السلام بود. روزي به همراه دوستش « محمد بن حمزه» به ملاقات امام عليه السلام رفت. ابتدا محمد بن حمزه داخل منزل رفت و ديد امام در بستر بيماري آرميده است. وقتي بيرون آمد، به ابوهاشم جعفري خبر داد امام به سختي بيمار است و دستور داده شخصي را از جانب ايشان به حائر حسيني بفرستند تا براي شفاي وي دعا كند. ابوهاشم پرسيد« آيا به امام نگفتي كه من تمي توانم دستور ايشان را عملي كنم و به حائر حسيني بروم؟» محمد بن حمزه پاسخ داد:« نه چنين نگفتم» . از اين رو، ابوهاشم براي كسب اجازه جهت انجام دستور امام، خدمت ايشان مشرف شد و كنار بستر امام نشست و عرض كرد: « فدايت شوم! من حاضر هستم به حائر حسيني بروم و براي شفاي شما دعا كنم. امام به جهت حفظ اخبار شيعيان از گزند دشمنان اهل بيت عليه السلام به ابوهاشم فرمود:« در انجام اين عمل بسيار دفت كن و احتياط نما كه كسي از دشمنان ما از آن مطلع نشود».

ابوهاشم اطاعت كرد و سراغ يكي از شيعيان مورد اطمينان رفت تا در اين امر خطير او را ياري نمايد. آن فرد « علي بن بلال» نام داشت. ابوهاشم جريان را با او در ميان گذاشت. علي بن بلال اندكي انديشيد و پرسيد :« دليل اين خواسته ي امام را نمي فهم . اما با حائر حسيني چه كار دارد در حالي كه ارزش و مقام خود او كمتر از حائر حسيني نيست!» سخن علي بن بلال سبب تعجب ابوهاشم نيز شد و گفته ي او را تاييد كرد. از اين رو برخاست تا نزد امام برود و دليل اين فرمايش ايشان را بپرسد . بنابراين، دوباره به محضر امام شرفياب شد تا سؤال خود را مطرح نمايد. ولي شرمندگي به او اين اجازه را نداد تا سؤالش را بپرسد؛ چون اين كار را تعلل و درنگ در انجام مأموريت خود مي ديد . اندكي نزد امام نشست و از پرسش خود منصرف شد. وقتي خواست برخيزد و برود، امام با چهره اي گشاده به او فرمود:« بنشين !» ابوهاشم وقتي لطف و گشاده رويي امام را ديد ، به خود جرأت داد سؤال خود را مطرح نمايد . امام لبخندي زد و در پاسخ گفت:« رسول خدا صلي الله عليه و‌ آله و سلم نيز در اطراف خانه ي خدا طواف مي كرد و حجرالاسود را مي بوسيد؛ در حالي كه حرمت و جايگاه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و هر مؤمني از كعبه بالاتر است. همچنين پرودگار متعال فرموده است كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در عرفات وقوف كند؛ د رحالي كه احترام ايشان از عرفات بيشتر است. سّر اين مطلب اين است كه اين مكان ها، اماكني هستند كه خدا دوست دارد در آن اماكن ياد شود. پس من نيز دوست دارم براي شفاي خود در يكي از اين مكان ها دعا بشود كه خدا آن جا را دوست مي دارد و حاير حسيني عليه السلام از جمله همين اماكن است». ( مستدرك الوسائل، ج10، ص346).

 نظر دهید »

از كرامات فاطمي سلام الله عليها

13 اسفند 1393 توسط مظلومی

از كرامات فاطمي سلام الله عليها

سلمان مي گويد: روزي به خانه فاطمه سلام الله عليها آمدم، ديدم كه او خوابيده و خود را به عبايي پيچيده است. پس چشمم به ديگي افتاد كه در مقابل او نهاده شده بود و بدون آتش مي جوشيد. با شتاب خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم برگشتم. همين كه مرا ديد ، خنديد. سپس فرمود: يا ابا عبدالله! آنچه از حال دخترم فاطمه ديدي تو را به شگفتي وا داشت؟ عرض كردم: آري يا رسول الله!

آنگاه فرمود: ا زكار خدا تعجب مي كني، همان خداي تبارك و تعالي از ناتواني دخترم فاطمه آگاه بود، پس او را به وسيله ي افرادي از فرشتگان مقربش مادام العمر ياري فرمود.(الثاقب في مناقب، ص124. ترجمه مسند فاطمه الزهراء عطاردي، ص89)

 نظر دهید »

برجستگي هاي علمي، مكتب فاطمه سلام الله عليها

13 اسفند 1393 توسط مظلومی

برجستگي هاي علمي، مكتب فاطمه سلام الله عليها

  1. مأنوس ساختن كودكان با مساجد؛
  2. به خاطر تعامل علمي با مادر، حسن مجتبي عليه السلام تشويق مي شدند همه مواعظ و كلمات پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را به ذهن بسپارند؛
  3. فاطمه زهرا سلام الله عليها به ما ياد دادند كه با كودكان خود گفتگوهاي علمي داشته باشيم؛
  4. از كودكان نيز مي توان ، استفاده علمي برد و از آنان بهره گرفت؛
  5. كودكان را بايد تشويق به نطق علمي نمود؛
  6. حضور و تشويق پدر هم مي تواند عامل مهمي براي ارتقاي علمي كودكان باشد؛
  7. ميدان دادن به فرزندان براي ارايه مطالب علمي، به نوعي تقويت بيان و تسلط براي ارايه صريح مطالب علمي است؛
  8. بايد زمينه ابراز وجود و خودباوري را براي فرزندان فراهم آورد؛
  9. از آنجا كه فرزندان با مادران در محيط خانه، انس بيشتري دارند، از اين رو مادران مي توانند تأثير بيشتري بر تقويت جنبه هاي علمي- تربيتي فرزندان داشته باشند؛
  10. تشويق فرزندان به خوش فهمي، آنان را به مطالعه دقيق و دريافت ژرف گونه مطالب وا مي دارد.( عوالم العلوم، ص270، و فرهنگ فاطميه،593-594
 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدرسه علمیه قدسیه بهشهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

محتواها

  • چکیده تحقیق پایانی : بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در بزهکاری زنان در جامعه ایران
  • چکیده تحقیق پایانی : تأثیر ماهواره بر تغییر سبک زندگی اسلامی
  • چکیده تحقیق پایانی : تأثیر ماهواره بر تغییر سبک زندگی اسلامی
  • ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک
  • گزارش تصویری هفته ی کتاب آبان 97
  • میلاد پیامبر صلی الله علیه و آله
  • نحوه ی تأثیر کتاب
  • هفته ی کتاب و کتابخوانی گرامی باد .
  • معرفی کتابخانه تخصصی قدسیه ( مدرسه علمیه قدسیه شهرستان بهشهر)
  • برگزاری نشست علمی - پژوهشی به مناسبت فرا رسیدن هفته ی کتاب (20 آبان97)
  • نصایح ارزشمند حضرت مجتبی علیه السلام هنگام شهادت
  • دیوان نام شیعیان نزد حضرت مجتبی علیه السلام بود
  • آری من جامانده ام، جامانده ایی که می داند خواهد رفت
  • یقیناً امام حسین علیه السلام کشته ی اشک است؛ هیچ مؤمنی او را یاد نمی کند مگر آنکه می گرید...
  • بقاء طومار فقه و توحید در اثر قیام سید الشهدا علیه السلام
  • آثار سجده بر تربت سید الشهدا علیه السلام
  • کرامت زائر امام حسین علیه السلام
  • اعجاز اربعین حسینی
  • چکیده تحقیق پایانی : آسیب شناسی هویت فرهنگی از منظر اسلام و مکاتب غربی
  • كتابخانه، وسيله خدمت است.
دانشنامه عاشورا

مدرسه علمیه قدسیه بهشهر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس