جذامیها
18 اردیبهشت 1391 توسط مظلومی
جذامیها
در مدینه چند نفر بیمار جذامی بود. مردم با تنفر و وحشت از آنها دوری می کردند. این بیچارگان بیش از آن اندازه که جسماً از بیماری خود رنج می بردند، روحاً از تنفر و انزجار مردم رنج می کشیدند، و چون می دیدند دیگران از آنها تنفر دارند خودشان با هم نشست و برخاست می کردند. یک روز، هنگامی که دور هم نشسته بودند غذا می خوردند، علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام از آنجا عبور کرد . آنها امام را بر سر سفره خود دعوت کردند. امام معذرت خواست و فرمود:« من روزه دارم، اگر روزه نمی داشتم پایین می آمدم. ار شما تقاضا می کنم فلان روز مهمان من باشید». این را گفت و رفت. امام در خانه دستور داد غذایی بسیار عالی و مطبوع پختند. مهمانان طبق وعده ی قبلی حاضر شدند. سفره ای محترمانه برایشان گسترده شد. آنها غذای خود را خوردند و امام هم در کنار همان سفره غذای خود را صرف کرد.( وسائل، ج2، ص457- داستان راستان، ج2، ص108).