غزل بي انتهاي عشق
غزل بي انتهاي عشق
خورشيد اولين روز ماه محرم كه ظهور مي كند قلب هاي خسته به شور مي آيند و فاصله دل ها و چشم ها كم مي شود.
زنجيرهاي سينه زني كه از صندوقچه ماتم زده را براي دل هاي گرفته به ارمغان مي آورد. آنچه در اين روزهاي نخست بر قلب ها مي بارد شكوه ماتمي است كه باران اشك را بر ديدگان هويدا مي سازد.
محرم ماه درد و داغ شيعه است. كدام دل است كه داغ محرم را بفهمد و از طلوع خورشيد اولين روز، نگران نباشيد. مگر نه اين است كه شيعيان آفتاب از باقي مانده گل وجود آل الله هستي يافته اند. مگر نه اين است كه نور ولايت در جان هاي پيروان فرزندان علي عليه السلام نهادينه شده است؟ پس بايد داغ محرم هواي گرفته غم را براي اين دل ها به ارمغان بياورد. اين روزها آغاز مصيبت است، مصيبت داغي سترگ كه بر شانه هاي تشيع سنگيني مي كند.
محرم فرصتي است براي انسان تا يك بار ديگر خدا را در چند قدمي خود ببيند و بين چشم هايش با ملكوت پل بزند، پلي به استواري آل الله، اما مصيبت ديگر كه با آمدن محرم بر دل ها مي نشيند داغ صاحب داغداري هاست. داغ اوست كه اين روزها بر عالم افلاك مي بارد تا نقطه رهايي انسان باشد.
عزاداري حسين عليه السلام از آن لحظه اي آغاز شد كه پيامبر ايستاده در حجره خواست تا كودك تازه متولد شده را بياورند. اسماء عرض كرد: هنوز پاكيزه اش نكردم.
در وصله اي پشمينه، پيچيده و آوردند. نگاه اولي كه به حسين عليه السلام كرد فرمود: عزيز علي عزيز علي يا اباعبدالله … كودك را به سينه بر گونه هاي او مي باريد فرمود:« مالي و ليزيد» اين اولين آيين عزاداري حسين عليه السلام بود كه در لحظات آغازين ولادت بر تارك تاريخ ثبت شد و اين گونه بود تعزيه بر حسين عليه السلام تا هميشه … داغداري پيامبر جانسوزترين تعزيه حسيني است. آن روز كه پيشاني او را مي بوسيد و گريه مي كرد، گودي گردنش را مي بوسيد و گريه مي كرد، سينه اش را مي بوسيد و گريه مي كرد و همواره مي فرمود: جاي شمشيرها را مي بوسم.