مبارزه مثبت و منفي با گناهان
مبارزه مثبت و منفي با گناهان
مبارزه مثبت در برابر گناهان، بدين معناست كه هرگاه با منكري روبه رو شديم، با قاطعيت و جديت تمام در برابر آن بايستيم و در حد توانايي خويش، از يا تكرار آن جلوگيري كنيم. البته لازمه اين كار، مدارا و تسلط كامل داشتن بر اعصاب است، زيرا امر به معروف و نهي از منكر، زماني مؤثراند كه همراه با مدارا باشند و با قصد خير انجام شوند و بيزاري و نفرت ناهي از منكر ، به بيزاري و تنفر از انجام دهنده منكر نينجامد. خداوند دركلامي آسماني به پيامبرش دستور مي دهد كه :
« فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ؛ اگر تو را نافرماني كنند، بگو: من از آنچه انجام مي دهيد، بيزارم».1
با اين توصيه و راهنمايي، مسلمانان صدر اسلام هر گاه مرتكب گناه مي شدند، با رغبت و ميل خود، خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي رسيدند و مي گفتند:«طَهَّرني »؛ «پاكم ساز» زيرا آنها به خوبي دريافته بودند كه هدف از حدود شرعي، پاك سازي گناه است نه كيفر دادن گناه كار.
امام خميني رحمه الله عليه در اين باره مي فرمايد: « در باب امر به معروف و نهي از منكر، يكي از مهمات همين رفق و مدارا كردن است. ممكن است اگر انسان مرتكب معصيت با تارك واجبي را با شدت و عنف بخواهد جلوگيري كند، كارش از معصيت كوچك به معاصي بزرگ يا به ردّه و كفر منتهي شود. در ذايقه انسان، امر و نهي تلخ و ناگوار است و غضب و عصبيت را تحريك مي كند. آمر به معروف و ناهي از منكر، بايد اين تلخي و ناگواري را با شيريني بيان و رفق و مدارا و حسن خلق، جبران كند تا كلامش اثر كند و دل سخت معصيت كار را نرم و رام سازد.2
اگر اين احتمال برود كه امر و نهي كردن، تأثير نخواهد داشت و به جسارت يافتن طرف مقابل مي انجامد، بايد مردحله به مرحله بر شدت آن افزود و روش امر و نهي را تغيير داد. در صورتي كه احتمال تأثير آن بسيار باشد، از شيوه هايي چون نگاه خشمناك و … مي توان كمك گرفت و در صورت لزوم اجراي اقدامات شديدتر، حكومت اسلامي در اين زمينه تصميم مي گيرد.
در جايي كه تذكر و توصيه گفتاري و برخورد عملي، در آن حدي كه بر عهده مردم عادي است، تأثيري ندارد، مي توان از راه مبارزه منفي وارد شد. براي نمونه، با قطع دوستي و رفت و آمد، اين كار را انجام داد. البته اينها كمترين كاري است كه هر مسلماني در رويارويي با منكر مي تواند انجام دهد.3
—————————–
1. شعراء، 216.
2. شرح حديث جنود عقل و جهل، امام خميني رحمه الله عليه، ص317.
3. آيين زندگي، اخلاق معاشرت، احمد حسين شريفي، ص48.