نماز عاشورا
نماز عاشورا
چه ضرورتي داشت امام حسين عليه السلام در ميان سپاه دشمن، روز عاشورا نماز ظهر بخواند تا عده ايي از يارانش به اين خاطر شهيد شوند؟
نماد عمود خيمه دين1 و استوارترين رشته پيود ميان بنده و مولا است. مؤمن با نماز شناخته مي گردد و با نردبان آن تا عرش خدا بالا مي رود و قدم بر بساط قرب مي گذارد .2
نماز راه انس با خدا و روشني بخش چشمان پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم است.3 نماز اولين و آخرين سفارش پيامبران صلي است.4 نماز بازدارنده از آلودگي و زشتي 5است و حتي بي روح ترين و ناقص ترين نماز، سدي ميان انسان و گناهان است.6
«معاويه بن وهب» از ياران حضرت صادق عليه السلام از ايشان مي پرسد : برترين چيزي كه بندگان را به خدا نزديك مي سازد و محبوب ترين كار در نزد خداوند چيست؟ حضرت فرمود :« ما اعلم شيئا بعد المعرفه افضل من هذه الصلاه؛ بعد از شناخت خداوند، چيزي را با فضيلت تر از نماز نمي دانم»7
اگر نهضت جاويد حسين بن علي عليه السلام براي اقامه حق و زنده كردن دين خدا و رها ساختن آن از چنگال خرافات و هواپرستان ستمگر است و عمود دين خدا، نماز است؛ چرا نبايد نگهبان دين و شريعت محمدي صلي الله عليه وآله و سلم عمود دين را در عرصه خونين كربلا و در برابر هجوم بي ا مان و ناجوانمردانه دشمن با خواندن نماز عشق ، محكم و استوار سازد ؟ « ابو ثمامه ي صيداوي » كه در محبت مولايش حسين عليه السلام سر از پا نمي شناسد – در ظهر عاشورا، در ميان حلقه تنگ محاصره دشمن، خدمت امام عليه السلام مي رسد و فرا رسيدن وقت نماز ظهر را به ياد امام عليه السلام مي آورد و آرزو مي كند بعد از خواندن نماز به امامت مولايش، به ديدار معبودش بشتابد. امام حسين عليه السلام در پاسخ او مي فرمايد:« نماز رابه ياد من آوردي، خداوند تو را از نماز گزاران قرار دهد».8
حسين بن علي عليه السلام و تني از يارانش در برابر تيرهايي كه از سوي دشمن مي آمد. نماز ظهر را به جا آورد و عده اي از يارانش به هنگام نماز به خاك و خون افتادند و بر بال شهادت به ديدار دوست شتافتند.
امير مؤمنان عليه السلام فرمود : انما قاتلنا هم علي الصلوه؛ ما براي نماز با آنها مي جنگيم»
به راستي وقتي رهبران و پيشوايان ما در صحنه ي خون و جهاد، اين چنين ارزش و جايگاه نماز را پاس مي دارند و نماز را به تمام معنا در آن شرايط سخت و طاقت فرسا، اين گونه به پا مي دارند، آيا سستي و سهل انگاري نسبت به نماز براي ما كه به دور از آن صحنه هاي دشوار و در دامن آسايش هستيم روا است؟ آيا منطقي و قابل قبول است كه نسبت به آن پاكان و برگزيدگان ، اظهار عشق و محبت كنيم و خود را پيرو و مطيع آنان بدانيم، آن گاه نمازي را كه سرلوحه اعمال آنان است و جنگ و جهاد و فداكاري ايشان براي زنده نگهداشتن و بر پا داشتن آن است، جايگاه واقعي خود را در زندگي ما نداشته باشد؟!
از خود بپرسيم در نماز و دعا و تلاوت كتاب خدا، چه رمز و رازي و چه لذتي نهفته است كه امام حسين عليه السلام با وجود اينكه حسرت يك آه را بر دل دشمن گذاشت و شعار« هيات مناالذله» او – كه در تابلو عشق با خطي خونين بر سينه آسمان نصب شده و به همه جهانيان درس جنبش و آزادگي و پايداري مي دهد در عصر تاسوعا كه لشكر نفاق به طرف خيام امام عليه السلام روي آوردند و آماده حمله و جنگ بودند. برادر دلاورش عباس عليه السلام را به نزد آنان فرستاد و به او فرمود : اگر مي تواني تا فردا جنگ را به تأخير بينداز و سپس فرمود« لعنا نصلي لربنا و ندعوه و نستغفره ، فهو يعلم اني كنت احب الصلاه له و تلاوه كتابه و كثره الدعاء و الاستغفار ؛ شايد امشب براي پرودگارمان نماز به جا آوريم و به درگاه او دعا نموده و طلب بخشش كنيم. خدا مي داند كه من نماز براي او و خواندن كتابش و زيادي دعا و استغفار را دوست مي دارم9
ميزان الحمكه، ج 5 ، ص 368، ح 10243.
. همان،ح10238
. همان،ص367،ح10235
. همان، ح10234
. عنكبوت(29) آيه 45.
. ميزان الحكمه ، ج5، ص371 ح 10254-5
. همان ، ص 369،ح 10245.
.بحارالانوار، ج 45، ص 21.
. بحارالانوار ، ج 44 ، ص 392.